يا علي مدد

به وبلاگ من خوش امديد
با سلام ... ورود شمارا به وبلاگ يا علي مدد خوش آمد میگویم ... برای مشاهده کامل مطالب از آرشیو مطالب وبلاگ استفاده کنید.

امام علي ع

اهل سنت در منابع متعدد خود،آورده اند که رسول خدا ص به امیرالمومنین علی ع،فرمود: علی بن ابیطالب،صدیق اکبر است و او فاروق این امت است!«هذا أوّل من آمن بی و أوّل من یصافحنی یوم القیامة و هذا الصدیق الاکبر و هذا فاروق هذه الأمّة یفرق بین الحق و الباطل»«به درستی که علی اول کسی است که به من ایمان آورده و اول کسی است که روز قیامت با من مصافحه می کند. و این علی، صدیق و راستگوی بزرگ است و او فاروق این امت است که حق و باطل را جدا می کند.المعجم الکبیر، ج 6، ص269؛ مناقب امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)، ج 1، ص267؛ مجمع الزواید، ج 8، ص102؛ تاریخ مدینه دمشق، ج 42، ص41(عکس کتاب ها) خب شما به چه دلیل به ابوبکر و عمر،صدیق و فاروق می گویید؟

[ دو شنبه 7 بهمن 1392برچسب:, ] [ 1:53 ] [ محمد علي خدابنده لو ]
[ ]

امام علي ع

صحیح بخاری  مسلم نقل کرده اند که:رسول خدا فرموده:موقع صلوات،بر من و ال من باید صلوات بفرستید «قیل یا رسول الله! اما السلام علیک فقد عرفناه، فکیف الصلاة علیک، قال(ص) قولوا: اللهم صل علی محمد و علی آل محمد، کما صلّیت علی آل ابراهیم.صحابه به رسول خدا گفتند:ما بلدیم که به شما سلام کنیم،به ما بگویید چگونه بر شما صلوات بفرستیم؟فرمود:بگویید اللهم صل علی محمد و علی ال محمد../صحیح البخاری ج 3، ص280، کتاب التفسیر، باب10، حدیث 4797 و ج4، ص164، کتاب الدعوات حدیث 6358 و ...خب شما بفرمایید بگویید:چرا علمای شما در صلوات فرستادن می گویند: صل الله علیه و سلم؟! چرا ننگشان می آید بر آل محمد صلوات بفرستند؟ بالاخره شما پیرو سنت کی هستید؟

 

[ دو شنبه 7 بهمن 1392برچسب:, ] [ 1:50 ] [ محمد علي خدابنده لو ]
[ ]

امام علي ع

ررمحبّت به علي(ع)
يقيناً اطاعت و پيروي بدون محبت و عشق يا ممکن نيست و يا بسيار سخت و طاقت فرساست.
آنچه اطاعت و پيروي صددرصد از يک امام و پيشوا را شيرين و سهل و راحت مي‏سازد محبّت به آن رهبر است. علي(ع) از رهبراني است که در طول تاريخ محبوب بوده است، درباره محبّت به آن حضرت آن قدر روايات فراواني وجود دارد که يک کتاب قطور خواهد شد، آنچه به عنوان حسن ختام بيان مي‏شود برخي روايات است از منابع اهل سنّت:

1- پيامبراکرم(ص) فرمود: «عنوان صحيفة المؤمن حبّ عليّ بن ابيطالب(ع)؛ سرلوحه و تيتر نامه کردار مؤمنين دوستي علي بن ابي طالب است. هر کس دوست مي‏دارد زندگيش همانند من(خداپسندانه) باشد و مردنش همانند من و جايگاهش در بهشتي باشد که پروردگارم درختان آن را کاشته بايد «دوستدار علي» باشد و دوستان علي را نيز دوست بدارند، و به پيشوايان پس از من (از فرزندان علي) اقتدا نمايند زيرا آنان عترت و ذريه و فرزندان من هستند و از گِل من به وجود آمده‏اند، و از طرف خدا رزق و علم داده شده‏اند، واي بر تکذيب کنندگان فضل آنها از امّت من، آناني که صِله من با آنها را قطع مي‏کنند، و خداوند شفاعتم را به آنها نرساند.»(35)

2- جابر از پيامبر اکرم(ص) نقل کرده است که پيامبر فرمود: «جبرئيل از طرف خداي عزيز و جليل ورقه سبزي از ياس را آورد که بر روي آن (با رنگ) سفيد نوشته بود: «اني افترضت محبّة عليّ بن ابي طالب علي خلقي عامةً، فبلّغهم ذلک عنّي؛(36) براستي من محبت علي را بر همه مردم واجب کردم و اين را از طرف من (به همه) برسان.»(37)

3- ابوبرزه مي‏گويد: پيامبر اکرم در حالي که ما نشسته بوديم فرمود: روز قيامت از چهار چيز پرسش مي‏شود قبل از آن که کسي قدم از قدم بر دارد: 1- از عُمر که کجا فاني نموده 2- از بدنش که کجا کهنه کرده 3- و از مالش که از کجا آمده و کجا مصرف شده است 4- و عن حبّنا اهل البيت؛ و از دوستي ما اهل بيت پرسش مي‏شود. فقال له عُمَرُ: فما آية حبّکم من بعدکم؟ قال: فوضع يده علي رأس عليّ - و هو الي جانبه - و قال ان حبّي من بعدي حبّ هذا؛ پس عمر به حضرت عرض کرد: نشانه محبّت به شما بعد از شما چيست؟ راوي مي‏گويد: پيامبر دست خود را بر سر علي - در حالي که در کنارش نشسته بود - قرار داد و فرمود: براستي محبّت به من بعد از (مرگ) من محبّت به اين (علي) است.»(38)

4- مناقب با اسنادش از پيامبر اکرم(ص) نقل نموده که آن حضرت فرمود: «يا علي! هرگاه بنده‏اي خداي عزيز و جليل را بندگي کند همانند آن مقداري که نوح در ميان قومش ماند(بيش از هزار سال) و برايش به اندازه کوه احد طلا باشد و آن را در راه خدا ببخشد، پس آن را در راه خدا انفاق کند و عمرش به قدري طولاني شود تا هزار مرتبه با پاي پياده به حج مشرّف شود سپس در ميان (کوه) صفا و مروه مظلومانه شهيد گردد، ولي محبّت و ولايت تو را نداشته باشد، اي علي! بوي بهشت را استشمام نخواهد کرد و داخل بهشت نخواهد شد.»(39)

و راستي با اين نمونه‏ها و صدها امثال آن درباره محبّت علي(ع) باز کسي مي‏تواند دشمن علي باشد جز کساني که پيامبر اکرم(ص) آنها را اين گونه معرّفي نمود: «فانّه لايبغضک من العرب الّادعي ولامن الانصار الّا يهودي و لا من ساير النّاس الّا شقي؛(اي علي!) براستي تو را دشمن نمي‏دارد از عرب مگر کسي که زنازاده باشد و نه از انصار مگر کسي که يهودي باشد، ونه از ساير مردم مگر کسي که شقي باشد.»

[ دو شنبه 7 بهمن 1392برچسب:, ] [ 1:22 ] [ محمد علي خدابنده لو ]
[ ]

امام علي ع

رررررردر منابع متعدد اهل سنت چنین آمده که: عایشه می گفت: به خدا قسم همچون زنى که از هووى خویش نفرت دارد، از على نفرت داشتم.«واللّه‏ ما کان بینی و بین علیّ فی القدیم إلاّ ما یکون بین المرأة و أحمائها».طبرى، تاریخ الأمم و الملوک: ج 3، ص 60 ـ 61، حوادث سال 36و ابن‏ کثیر، البدایة و النهایة: ج 7، ص 257، حوادث سال 36 و ابن‏ اثیر جزرى، الکامل فی التاریخ: ج  2، ص 348، حوادث سال 36(عکس کتاب ها)مگر رسول الله ص نفرموده است: علی ع را جز مومن دوست ندارد و جز منافق با او دشمنی و بغض ندارد؟قال عَلِیٌّ وَالَّذِی فَلَقَ الْحَبَّةَ وَبَرَأَ النَّسَمَةَ إنه لَعَهْدُ النبی الْأُمِّیِّ صلی الله علیه وسلم إلی أَنْ لَا یُحِبَّنِی إلا مُؤْمِنٌ ولا یُبْغِضَنِی إلا مُنَافِقٌ.علی علیه السلام می فرماید : قسم به خدایی که دانه را شکافت و جانداران را آفرید این عهدی است که پیامبر با من فرمود : دوست نمی دارد تو را جز مومن و دشمن نمی دارد تو را جز منافق .(صحیح مسلم ، ج 1 ص 86 رقم .78

[ دو شنبه 7 بهمن 1392برچسب:, ] [ 1:19 ] [ محمد علي خدابنده لو ]
[ ]

امام علي ع

رررصحیح بخاری جلد 8، صفحه 127، حدیث 7223،نقل کرده است که پیامبر اکرم  فرمود:یکون إثنا عشر أمیرا ... کلهم من قریش.خلفاء بعد از من، 12 نفر هستند و همه‌شان از قریش هستند. و در صحیح مسلم، جلد 6، صفحه 3، حدیث 4598 هم همین حدیث آمده است.خب ما شیعیان که پیرو سنت نیستیم،شما که اهل سنت! هستید،به ما بگویید،منظور رسول خدا ص از این12 نفر چه کسانی هسند؟ عزيزان اهل سننت جواب دهند

[ دو شنبه 7 بهمن 1392برچسب:, ] [ 1:12 ] [ محمد علي خدابنده لو ]
[ ]

امام علي ع

ر
محبت و علاقه پيامبر(ص) به علي(ع)
هر کس جامع کمالات باشد محبوب دلها نيز هست، پيامبر اکرم(ص) که خود محبوب عالميان و خوبان و پاکان است، عاشق شيداي علي است، چرا که به تصريح آيه مباهله، علي جان پيامبر است «انفسنا» و جان هر کس شيرين و دوست داشتني است.
به همين جهت بارها پيامبر اکرم(ص) مي‏فرمود: «من احبّ عليّاً فقد احبّني...؛(9) هر کس علي را دوست بدارد به من محبّت ورزيده است.» و فرمود: «محبّک محبّي و مبغضک مبغضي؛(10) دوستدار تو دوست من است، و دشمن تو دشمن من.»

شخصي از پيامبر اکرم(ص) پرسيد: «يا رسول اللّه انّک تحبّ عليّاً؟ قال: او ماعلمت انّ عليّاً منّي و انا منه؛(11) اي رسول خدا علي(ع) را دوست مي‏داري؟ فرمود: مگر نمي‏داني که علي از من و من از اويم.»
آيا کسي جان شيرين و پاره تنش را دوست نمي‏دارد؟

مناقب با اسنادش از رسول خدا نقل مي‏کند که آن حضرت فرمود: «انّ اللّه عزّ و جلّ امرني بحبّ اربعةٌ من اصحابي و اخبرني انّه يحبّهم. قلنا: يا رسول اللّه من هم؟ فلکنّا يحبّ ان يکون منهم، فقال: الا انّ عليّاً منهم ثم سکت، ثمّ قال: الا انّ عليّاً منهم ثمّ سکت؛(12) براستي خداي عزيز و جليل مرا امر کرده است به دوستي چهارنفر از اصحاب، و خبر داد مرا که خداوند(نيز) آنها را دوست مي‏دارد، گفتم: اي رسول خدا آنها کيستند؟ پس هر يکي از ماها دوست داريم جزو آنان باشيم. پس فرمود: آگاه باشيد علي از آنهاست، سپس سکوت کرد، دوباره فرمود: به راستي علي از آنهاست و سکوت کرد.»

عايشه مي‏گويد: هنگامي که رسول خدا(ص) به حالت احتضار درآمد فرمود: ادعوا اليّ حبيبي؛ محبوب مرا بخوانيد، من به سراغ ابي بکر رفتم و او را احضار نمودم. وقتي ابابکر بر پيغمبر داخل شد حضرت نظري به سوي او افکند سپس از او روي گردانيد و (براي مرتبه دوم) فرمود: «ادعوا اليّ حبيبي؛ محبوب مرا بخوانيد. آنگاه حفصه عمر را احضار کرد پيغمبر همان گونه که از ابي‏بکر روي گردانيد از عمر نيز روي گرداند. عايشه گويد: من گفتم واي بر شما پيغمبر علي بن ابي طالب(ع) را مي‏خواند، سوگند به پروردگار جز علي را نمي‏خواهد. پس رفتند سراغ علي (ع)، وقتي که پيغمبر علي را ديد، او را محکم به سينه چسبانيد آنگاه در گوش آن حضرت هزار حديث بيان فرمود که هر حديثي راهگشاي هزار حديث بود.»(13)

از ابن عباس نقل شده است که پيامبر اکرم(ص) فرمود: «عليّ منّي مثل رأسي من بدني؛(14) علي نسبت به من مانند سر است نسبت به بدن.»

صد البته که محبّت‏هاي پيامبر اکرم(ص) به علي صرف محبّت عاطفي نيست بلکه بر اساس لياقت‏ها و کمالاتي است که مولا علي(ع) دارا مي‏باشد که به نمونه‏هايي از کمالات و فضائل آن حضرت، از زبان خود پيامبر اکرم(ص) اشاره مي‏شود.

علم علي(ع)
علم و دانش علي اکتسابي نيست تا استاد برتر از خود و شاگردان و هم دوره‏هايي همسان خود داشته باشد، بلکه علم او «لدني» است و و ريشه در علم الهي و آسماني دارد، به اين جهت علم او برهمه انسان‏هاي معمولي و غير مرتبط با وحي آسماني برتري و امتياز دارد، و به همين جهت است که حتي در منابع اهل سنّت نيز از او به عنوان «اعلم النّاس» ياد شده است که به نمونه‏هايي اشاره مي‏شود:

1- پيامبر اکرم(ص) فرمود: «اعلم امّتي من بعدي عليّ بن ابي طالب عليه السّلام؛(15) داناترين امّت من بعد از من علي بن ابي‏طالب(ع) است.»

2- عبداللّه بن مسعود مي‏گويد، پيامبر اکرم(ص) فرمود: «قُسّمت الحکمة علي عشرة اجزاءٍ فاعطي عليّ تسعة و النّاس جزءً واحداً؛(16) حکمت (و دانش) به ده جزء تقسيم شده است و به علي نه قسمت آن و به (مابقي مردم) يکدهم داده شده است.»

تمامي علوم بشري و پيشرفت‏هاي آن جزء همان يکدهم است، و علم علي(ع) نه برابر دانش تمامي بشريت است. و راز آن هم اين است که ريشه در مهبط وحي الهي يعني پيغمبر اکرم(ص) دارد، که خود فرمود: «انا مدينة العلم و عليٌ بابها، فمن ارادالعلم فيأت الباب؛(17)من شهر علم (الهي و وحياني) هستم و علي دَرِ آن است پس هر کس اراده دانش دارد بايد از درب (شهر) وارد شود&raquo.

3- عايشه درباره علي(ع) مي‏گويد: «هو اعلم النّاس بالسّنة؛(18) او داناترين مردم نسبت به سنّت (پيامبر اکرم(ص)) مي‏باشد.» اي کاش خود عائشه به اين حديث عمل مي‏کرد، و به توصيه‏هاي اميرمؤمنان(ع) توجّه مي‏کرد و جنگ جمل را به وجود نمي‏آورد.»

4- پيامبر اکرم(ص) بعد از تزويج فاطمه به علي(ع) به دختر خود فرمود: «زوّجتک خير اهلي، اعلمهم علماً و افضلهم حلماً و اوّلهم سلماً؛(19) تو را به تزويج بهترين بستگانم و اهلم درآوردم، که از نظر دانش داناترين، و از نظر حلم و بردباري برترين، و از نظر اسلام اوّلين مي‏باشد.»

[ دو شنبه 6 بهمن 1392برچسب:, ] [ 23:53 ] [ محمد علي خدابنده لو ]
[ ]

امام علي ع

رمام على (ع) مى فرمايد، جمعى در حضور رسول خدا (ص) بودند و من هم بودم پيامبر (ص) به ما رو كرد و فرمود:
اخبرونى اى شيى ء خير للنساء :
به من خبر دهيد بهترين چيز براى زنان چيست ؟
همه ما از پاسخ صحيح اين سؤال در مانده شديم ، سپس حاضران متفرق شدند، من به خانه آمدم و جريان سؤال پيامبر (ص) و عجز ما از جواب به آن سؤ ال را براى حضرت زهرا (س) تعريف كردم .
فاطمه (س) فرمود: ولى من پاسخ سؤال را مى دانم ،
خير للنساء ان لايرين الرجال و لا يراهن الرجال :
بهترين چيز براى زنان آن است كه مردان نامحرم را نبينند و مردن نامحرم نيز آنها را نبينند.

 


در بعضى از عبارات آمده : ان لاترى رجلا و لايراها رجل
به حضور رسول خدا (ص ) رفتم و عرض كردم پاسخ آن پرسش كه از ما كردى اين است: بهترين چيز براى زن آن است كه نه مرد نامحرم او را بنگرد و نه او مرد نامحرم را بنگرد.
فرمود:تو كه نزد من بودى ، پاسخ اين سؤ ال را ندادى ، اكنون بگو بدانم ، چه كسى اين پاسخ را به تو آموخت؟
على (ع) گفت :فاطمه (س) اين جواب را داد
پيامبر (ص) از اين پاسخ ، خرسند شد و فرمود:
ان فاطمة بضعة منى :
همانا فاطمه (س) پاره تن من است (1)

پي نوشتها:

1- كشف الغمه ، ج 2، ص 23 و 24

[ یک شنبه 6 بهمن 1392برچسب:, ] [ 23:38 ] [ محمد علي خدابنده لو ]
[ ]

امام علي ع

منافق و لا یبغضه مؤمن.

منافق على را دوست ندارد و مؤمن دشمن على نیست.

(سنن ترمذى جلد 5 باب 21 حدیث 3717 صفحه 594)

19- قال رسول الله صلى الله علیه و آله و سلم: لعلى و فاطمة و الحسن و الحسین انا سلم لمن سالمتم و حرب لمن حاربتم

پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم به على و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام فرمودند : با هر کس که با شما آشتى است آشتى هستم و با هر کس که با شما در جنگ است درجنگم.

(سنن ابن ماجه‏،جلد 1 حدیث 145 صفحه 52 باب 11)

20- از على علیه‏السلام روایت شده که فرمود: من اولین کسى هستم که در پیشگاه خداى رحمان روز قیامت مى‏ایستم.

قیس گفت: در مورد آنها (على و حمزه) این آیه نازل شد: هذان خصمان اختصموا فى ربهم.. .(حج 19) آنها کسانى هستند که روز بدر مبارزه کردند. (صحیح بخارى جزء 5 و 6 باب 123 کتاب المغازى حدیث 465 ص 165)

[ یک شنبه 6 بهمن 1392برچسب:, ] [ 21:25 ] [ محمد علي خدابنده لو ]
[ ]

امام علي ع

ر

بسم الله الرحمن الرحیم

دوستان عزیز، ارادتمندان به اهل بیت(ع)، هرچند برای تحکیم و تثبیت اعتقاد به ولایت اهل بیت(ع) آنقدر روایت صحیح السند در کتب روایی شیعه وجود دارد که جای هیچ شک و ابهامی باقی نمی ماند مگر برای کسی که معاند است، اما جالب است که در کتب روایی معتبر اهل سنت نیز فضائل بسیاری برای اهل بیت(ع)، مخصوصا امام علی(ع) نقل شده است و عجیب است که با این همه فضائل، باز هم دیگران را بر امام علی(ع) ترجیح می دهند. دیگرانی که فضائل چندانی برای آن ها دیده نمی شود و این جز تعصب و کوردلی و گمراهی چیز دیگری نیست. در این نوشته فقط برای نمونه به یک قطره از دریای فضائل امام علی(ع) در روایات اهل سنت اشاره می شود. (شماره 10 و 12 را حتما بخوانید.)

1- محمد بن منصور توسی از امام احمد ابن حنبل نقل می کند:برای هیچ یک از صحابه رسول الله به اندازه علی فضیلت نقل نشده است(المستدرک علی الصحیحین ،حاکم حسکانی حنفی، ج 3 کتاب معرفه الصحابه)

2- قال رسول الله صلى الله علیه و آله و سلم:ما تریدون من على؟ ان علیا منى و انا منه و هو ولىّ کل مؤمن بعدى

 پیامبر(ص) فرمود: از علی چه می خواهید؟علی از من است و من از علی هستم و او ولیّ هر مومنی است         

 (المستدرک علی الصحیحین جلد 3 صفحه 110)

3- ای علی هر کس از من جدا شود از خدا جدا شده و هر کس از تو جدا شود از من جدا شده است              

(المستدرک علی الصحیحین جلد سوم صفحه 123)

4- هرکس علی را بیازارد بی گمان مرا آزرده است و هرکس مرا بیازارد خدا را آزرده است(الصواعق المحرقه ،ص 73)

5- هر کس از علی پیروی کند از خدا پیروی کرده است و هرکس او را نافرمانی کند، خدا را نافرمانی کرده است

(المستدرک جلد 3 صفحه 122)

6- ام سلمه گفت:پیامبر(ص) فرمود: نزدیکترین و وفادارترین مردم نسبت به من علی است(مستدرک حاکم ، 3/ 138)

7- ابن جناده گفت:رسول خدا(ص) فرمود تنها علی است که پیمان های مرا ادا می کند     (الصواعق المحرقه صفحه 73)

8- ابی ثابت گفت از پیامبر(ص) شنیدم که فرمود:علی با قرآن است و قرآن با علی است از یکدیگر جدا نمی شوند تا کنار حوض کوثر که بر من وارد شوند(الصواعق المحرقه صفحه 74)

9- ابن جیش از پیامبر(ص) نقل کرد: بی تردید جز مؤمن، علی را دوست ندارد و به جز منافق علی را دشمن ندارد

(سنن ابن ماجه، ج1ص 42 و الصواعق المحرقه، ص 72)

10- عمر گفت علی سه ویژگی داشت که اگر من یکی از آنها را داشتم برایم از شتران سرخ موی دوست داشتنی تر است(در نزد عرب این تعبیر بالاترین کلامی است که می توان گفت)اولا ازدواج علی(ع) با فاطمه(س)، دوم سکونتش در مسجد که هر چه بر پیامبر(ص) روا بود بر او نیز روا بود و سوم پرچمداری روز خیبر، زیرا پیامبر(ص) گفت: در این جنگ پرچم را بدست کسی می دهم که خدا و جبرییل و من از او خشنود هستیم (مستدرک حاکم جلد 3 صفحه

[ یک شنبه 6 بهمن 1392برچسب:, ] [ 21:5 ] [ محمد علي خدابنده لو ]
[ ]

امام علي ع

على (ع) برادر، وصى و جانشين رسول(ص) وانذر عشيرتك الاقربين و خويشان نزديك را بترسان، ابتدا كن بالاقرب فالاقرب والاهم فالاهم. البراء بن عازب روايت كند كه چون خداى تعالى اين آيت فرستاد: وانذر عشيرتك الاقربين رسول - صلى الله عليه وآله - كس فرستاد و فرزندان عبدالمطلب را در سراى بوطالب حاضر كرد و اميرالمؤمنين على - عليه السلام - را فرمود تا براى ايشان گوسپندى با مدى گندم طعامى ساخت و صاعى شير براى ايشان به آن بنهاد، ايشان حاضر آمدند و به عدد چهل مرد بودند، يك مرد بيش يا كم، و هر مردى از ايشان معروف بود به آن كه جذعه بخوردى بر يك مقام، و آن شتر بچه پنج‏ساله باشد و فرقى از شير باز خوردى و آن شست صاعى باشد. چون طعام پيش ايشان بنهادند ايشان را خنده آمد از آن طعام اندك و گفتند: اى محمد! اين طعام كه خواهد خوردن، كه خورد اين طعام يك مرد از آن ما نيست؟ رسول - صلى الله عليه وآله - گفت: كلو بسم‏الله; بخوريد به نام خداى و ياد كنيد نام خداى بر او. ايشان دست‏به نان و طعام دراز كردند و از آن طعام بخوردند و سير شدند، و از آن صاع شير باز خوردند و سيراب شدند، و حق تعالى اين را آيتى ساخت و معجزى بر صدق دعوى رسول - عليه الصلاه‏والسلام. آنگه برپاى خاست پس از آن كه از آن طعام و شراب فارغ شده بودند، گفت: يا بنى عبدالمطلب! ان الله بعثنى الى الخلق كافة واليكم خاصة، فقال تعالى: وانذر عشيرتك الاقربين و انا ادعوكم الى كلمتين خفيفتين على اللسان ثقيلتين فى الميزان تملكون بهما رقاب العرب والعجم وينقاد بهما لكم الامم وتدخلون بهما الجنة وتنجون بهما من النار شهادة ان لااله الا الله وبانى رسول الله فمن يجيبنى الى هذا لامر ويوازرنى على القيام به يكن اخى و وصيى ووزيرى ووارثى وخليفتى من بعدى. گفت: اى پسران عبدالمطلب! بدانى كه خداى تعالى مرا به جمله خلقان فرستاد بر عموم، و به شما فرستاد مرا بر خصوص، و اين آيت‏بر من انزله كرد: وانذر عشيرتك الاقربين. و من شما را با دو كلمه مى‏خوانم كه بر زبان آسان است و در ترازو سنگى و گران است كه شما بر آن بر عرب و عجم مالك شوى، و امتان شما را منقاد شوند، و به آن به بهشت رسى و از دوزخ نجات يابى، و آن آن است كه: گواهى دهى كه خداى يك است، و من رسول اويم، هر كه او مرا اجابت كند با اين و موازرت و معاونت كند مرا بر اين كار، برادر من باشد و وصى من باشد و وزير من باشد و خليفت من باشد از پس من. هيچ كس هيچ جواب نداد، على‏بن ابى‏طالب برپاى خاست و گفت: انا اوازرك على هذا الامر، و ان كان اصغرهم سنا واخمصهم ساقا وادمعهم عينا; و او به سال از همه كهتر و به ساق از همه باريكتر بود و به چشم از همه گريانتر بود، گفت: من تو را موازرت كنم بر اين كار. رسول - عليه السلام - گفت: بنشين. او بنشست. رسول - عليه السلام - دگرباره اين سخن بازگفت. كس جواب نداد. هم او برپاى خاست و گفت: يا رسول الله! من معاونت كنم تو را بر اين كار، رسول - عليه السلام - گفت: بنشين. بار سه ديگر همين سخن باز گفت. كس برنخاست، هم او برخاست و گفت: من موازرت كنم تو را يا رسول‏الله! رسول - عليه السلام - گفت: بنشين يا على. فانك اخى و وصيى و وزيرى و وارثى و خليفتى من بعدى، بنشين كه تو برادر منى و وصى منى و وزير منى و وارث منى و خليفت منى از پس من. قوم از آنجا برخاستند و بر طريق استهزا ابوطالب را گفتند: ليهنئك اليوم ان دخلت فى دين ابن اخيك فقد امر ابنك عليك; مبارك باد تو را اى ابوطالب كه در دين پسر برادرت رفتى تا پسرت را بر تو امير كرد. و اين خبر بيرون آن كه در كتب اصحابان ماست، ثعلبى مفسر امام اصحاب الحديث در تفسير خود بياورده است‏بر اين وجه، و اين حجتى باشد هر كدام تمامتر (6) نمونه ديگر: اى عجب اگر موسى را يارى بايست در نبوت كه او را وزير باشد و معاون بر اداى رسالت، و او را به فرعون فرستاده بودند، رسول ما را كه به كافة الناس بلكه به جن و انس فرستادند - و هر يكى از صناديد قريش فرعونى بودند - او را وزيرى نبايست؟ بلى! او را وزيرى بود و هم برادر او بود به فرمان خداى و خليفه او بود از پس او تا لاجرم گفت او را: انت منى بمنزلة هرون من موسى الا انه لانبى بعدى گفت: يا على! تو را از من منزلت هارون است از موسى، جز پيغامبرى. اين خبرى است متلقى به قبول، و همه طوايف روايت كنند، و اين خبر دليل امامت اميرالمؤمنين مى‏كند براى آن كه از ظاهر خبر مفهوم آن است كه: رسول - عليه السلام - به اين خبر اثبات كرد اميرالمؤمنين را از خود هر منزلتى كه هارون را بود از موسى، جز نبوت كه به لفظ استثنا كرد. و اخوت كه به عرف مستثناست، و از منازل هارون يكى وزارت بود و يكى خلافت، وزارت فى قوله: واجعل لى وزيرا من اهلى و خلافت فى قوله: هرون اخلفنى فى قومى. (7)
[ یک شنبه 6 بهمن 1392برچسب:, ] [ 20:53 ] [ محمد علي خدابنده لو ]
[ ]
صفحه قبل 1 ... 4 5 6 7 8 ... 13 صفحه بعد