يا علي مدد

به وبلاگ من خوش امديد
با سلام ... ورود شمارا به وبلاگ يا علي مدد خوش آمد میگویم ... برای مشاهده کامل مطالب از آرشیو مطالب وبلاگ استفاده کنید.

در مکتب امام علی(ع)

 

در مکتب امام علی(ع)

در مکتب امام علی(ع)

▪ گیتی برای تو شیواترین پندآموز است اگر پندپذیر باشی.
▪ بپرهیز از انجام کاری که اگر فاش شود، انجام دهنده را خوار و خفیف سازد.
▪ بهترین شیوه صداقت وفای به عهد است.
▪ هیچ ارثی مانند …

گیتی برای تو شیواترین پندآموز است اگر پندپذیر باشی.

بپرهیز از انجام کاری که اگر فاش شود، انجام دهنده را خوار و خفیف سازد.

بهترین شیوه صداقت وفای به عهد است.

هیچ ارثی مانند ادب و اخلاق پر ارج و گرانمایه نیست.

بهترین شیوه عدل، یاری مظلوم است.

بوسیدن فرزند، رحمت و محبت است.

اسرار خویش را به کسی جز خدا مگو.

سرلوحه کتاب سعادت بشر، رفتار پاک و سجایای اخلاقی اوست.

بی خردتر از همه، کسی است که خود را خردمندتر از همه پندارد.

شکیبایی در مصیبت، از نشانه های مومن است.

شرط خرد حفظ تجربه ها و بکار بستن آنهاست.

هر کس در نقطه ضعف های دوست خود دقیق شود، پیوند دوستی او قطع خواهد شد.

آدمی به گفتارش سنجیده می شود و به رفتارش ارزیابی می گردد، چیزی بگو که کفه سخن ات سنگین شود و کاری کن که قیمت رفتارت بالا رود.

هیچ شرافتی مانند فروتنی نیست.

برای مشاورت، خردمندان را برگزین تا از ملامت و ندامت در امان باشی

[ جمعه 23 اسفند 1392برچسب:در مکتب امام علی(ع), ] [ 20:24 ] [ محمد علي خدابنده لو ]
[ ]

وصیت امام علی (ع)

 

وصیت امام علی (ع)

وصیت امام علی (ع)

شما و همه فرزندان و اهل بیتم و هر كه را كه نامه من به او برسد به تقوی و ترس از خدا و تنظیم امور زندگی و سازش میان خودتان سفارش می كنم زیرا از جد شما پیغمبر صلی الله علیه و آله شنیدم كه می فرمود سازش دادن میان دو تن (از نظر پاداش) بهتر از تمام نماز و روزه (مستحبی) است.

 

علی علیه السلام در سراسر عمر خود با مرگ دست به گریبان بود، او شب هجرت پیغمبر صلی الله علیه و آله در فراش آن حضرت كه قرار بود شجاعان قبائل عرب آن را زیر شمشیرها بگیرند آرمیده بود، علی علیه السلام در غزوات اسلامی همواره دم شمشیر بود و حریفان و مبارزان وی قهرمانان شجاع و مردان جنگ بودند، او می فرمود برای من فرق نمی كند كه مرگ به سراغ من آید و یا من به سوی مرگ روم بنابر این برای او هیچگونه جای ترس نبود، علی علیه السلام وصیت خود را به حسنین علیهماالسلام چنین بیان فرمود:

۰۳۹;۰۳۹;اوصیكما بتقوی الله و ان لا تبغیا الدنیا و ان بغتكما، و لا تأسفا علی شی ء منها زوی عنكما...۰۳۹;۰۳۹; شما را به تقوی و ترس از خدا سفارش می كنم و این كه دنیا را نطلبید اگر چه دنیا شما را بخواهد و به آنچه از (زخارف دنیا) از دست شما رفته باشد تأسف مخورید و سخن راست و حق گوئید و برای پاداش (آخرت) كار كنید، ستمگر را دشمن باشید و ستمدیده را یاری نمائید.

شما و همه فرزندان و اهل بیتم و هر كه را كه نامه من به او برسد به تقوی و ترس از خدا و تنظیم امور زندگی و سازش میان خودتان سفارش می كنم زیرا از جد شما پیغمبر صلی الله علیه و آله شنیدم كه می فرمود سازش دادن میان دو تن (از نظر پاداش) بهتر از تمام نماز و روزه (مستحبی) است، از خدا درباره یتیمان بترسید و برای دهان آنها نوبت قرار مدهید (كه گاهی سیر و گاهی گرسنه باشند) و در اثر بی توجهی شما در نزد شما ضایع نگردند، درباره همسایگان از خدا بترسید كه آنها مورد وصیت پیغمبرتان هستند و آن حضرت درباره آنان همواره سفارش می كرد تا این كه ما گمان كردیم برای آنها (از همسایه) میراث قرار خواهد داد. و بترسید از خدا درباره قرآن كه دیگران با عمل كردن به آن بر شما پیشی نگیرند، درباره نماز از خدا بترسید كه ستون دین شما است و درباره خانه پروردگار (كعبه) از خدا بترسید و تا زنده هستید آن را خالی نگذارید كه اگر آن خالی بماند (از كیفر الهی) مهلت داده نمی شوید و بترسید از خدا درباره جهاد با مال و جا ن و زبانتان در راه خدا، و ملازم همبستگی و بخشش به یكدیگر باشید و از پشت كردن به هم و جدائی از یكدیگر دوری گزینید، امر به معروف و نهی از منكر را ترك نكنید (و الا) اشرارتان بر شما حكمرانی كنند و آنگاه شما (خدا را برای دفع آنها می خوانید) و او دعایتان را پاسخ نگوید.

ای فرزندان عبدالمطلب مبادا به بهانه این كه بگوئید امیرالمؤمنین كشته شده ا ست در خون های مردم فرو روید و باید بدانید كه به عوض من كشته نشود مگر كشنده من، بنگرید زمانی كه من از ضربت او مردم شما هم به عوض آن، ضربتی به وی بزنید و او را مثله نكنید كه من از رسول خدا صلی الله علیه و آله شنیدم كه می فرمود از مثله كردن اجتناب كنید اگر چه نسبت به سگ آزار كننده باشد.

علی علیه السلام پس از ضربت خوردن در سحرگاه شب ۱۹ رمضان تا اواخر شب ۲۱ در خانه بستری بود و در این مدت علاوه بر خانواده آن حضرت بعضی از اصحابش نیز جهت عیادت به حضور وی مشرف می شدند و در آخرین ساعات زندگی او از كلمات گهربارش بهره مند می گشتند از جمله پندهای حكیمانه او این بود كه فرمود: انا بالامس صاحبكم و الیوم عبرهٔ لكم و غدا مفارقكم؛ من دیروز مصاحب شما بودم و امروز وضع و حال من مورد عبرت شما است و فردا از شما مفارقت می كنم.

مقداری شیر برای علی علیه السلام حاضر نمودند كمی میل كرد و فرمود به زندانی خود نیز از این شیر بدهید و او را اذیت و شكنجه نكنید اگر من زنده ماندم خود، دانم و او و اگر درگذشتم فقط یك ضربت به او بزنید زیرا او یك ضربت بیشتر به من نزده است و رو به فرزندش حسن علیه السلام نمود و فرمود:

یا بنی انت ولی الامر من بعدی و ولی الدم فان عفوت فلك و ان قتلت فضربهٔ مكان ضربهٔ؛ پسر جانم پس از من تو ولی امری و صاحب خون من هستی اگر او را ببخشی خود دانی و اگر به قتل رسانی در برابر یك ضربتی كه به من زده است یك ضربت به او بزن.

چون علی علیه السلام در اثر سمی كه به وسیله شمشیر از راه خون وارد بدن نازنینش شده بود بی حال و قادر به حركت نبود لذا در این مدت نمازش را نشسته می خواند و دائم در ذكر خدا بود، شب ۲۱ رمضان كه رحلتش نزدیك شد دستور فرمود برای آخرین دیدار اعضای خانواده او را حاضر نمایند تا در حضور همگی وصیتی دیگر كند.

اولاد علی علیه السلام در اطراف وی گرد گشتند و در حالی كه چشمان آنها از گریه سرخ شده بود به وصایای آن جناب گوش می دادند، اما وصیت او تنها برای اولاد وی نبود بلكه برای تمام افراد بشر تا انقراض عالم است زیرا حاوی یك سلسله دستورات اخلاقی و فلسفه عملی است و اینك خلاصه آن:

ابتدای سخنم شهادت بیگانگی ذات لایزال خداوند است و بعد به رسالت محمدبن عبدالله صلی الله علیه و آله كه پسر عم من و بنده و برگزیده خداست، بعثت او از جانب پروردگار است و دستوراتش احكام الهی است، مردم را كه در بیابان جهل و نادانی سرگردان بودند به صراط مستقیم و طریق نجات هدایت فرموده و به روز رستاخیز از كیفر اعمال ناشایست بیم داده است.

ای فرزندان من، شما را به تقوا و پرهیزكاری دعوت می كنم و به صبر و شكیبائی در برابر حوادث و ناملایمات توصیه می نمایم پای بند دنیا نباشید و بر آنچه از دست شما رفته حسرت نخورید، شما را به اتحاد و اتفاق سفارش می كنم و از نفاق و پراكندگی بر حذر می دارم، حق و حقیقت را همیشه نصب العین قرار دهید و در همه حال چه هنگام غضب و اندوه و چه در موقع رضا و شادمانی از قانون ثابت عدالت پیروی كنید.

ای فرزندان من، هرگز خدا را فراموش مكنید و رضای او را پیوسته در نظر بگیرید با اعمال عدل و داد نسبت به ستمدیدگان و ایثار و انفاق به یتیمان و درماندگان، او را خشنود سازید، در این باره از پیغمبر صلی الله علیه و آله شنیدم كه فرمود هر كه یتیمان را مانند اطفال خود پرستاری كند بهشت خدا مشتاق لقای او می شود و هر كس مال یتیم را بخورد آتش دوزخ در انتظار او می باشد.

در حق اقوام و خویشاوندان صله رحم و نیكی نمائید و از درویشان و مستمندان دستگیری كرده و بیماران را عیادت كنید، چون دنیا محل حوادث است بنابر این خود را گرفتار آمال و آرزو مكنید و همیشه در فكر مرگ و جهان آخرت باشید، با همسایه های خود به رفق و ملاطفت رفتار كنید كه از جمله توصیه های پیغمبر صلی الله علیه و آله نگهداری حق همسایه است. احكام الهی و دستورات شرع را محترم شمارید و آنها را با كمال میل و رغبت انجام دهید، نماز و زكوهٔ و امر به معروف و نهی از منكر را بجا آورید و رضایت خدا را در برابر اطاعت فرامین او حاصل كنید.

ای فرزندان من، از مصاحبت فرو مایگان و ناكسان دوری كنید و با مردم صالح و متقی همنشین باشید، اگر در زندگی امری پیش آید كه پای دنیا و آخرت شما در میان باشد از دنیا بگذرید و آخرت را بپذیرید، در سختی ها و متاعب روزگار متكی به خدا باشید و در انجام هر كاری از او استعانت جوئید، با مردم به رأفت و مهربانی و خوشروئی و حسن نیت رفتار كنید و فضائل نفسانی مخصوصا تقوا و خدمت به نوع را شعار خود سازید، كودكان خود را نوازش كنید و بزرگان و سالخوردگان را محترم شمارید. اولاد علی علیه السلام خاموش نشسته و در حالی كه غم و اندوه گلوی آنها را فشار می داد به سخنان دلپذیر و جان پرور آن حضرت گوش می دادند، تا این قسمت از وصیت علی علیه السلام درس اخلاق و تربیت بود كه عمل بدان هر فردی را به حد نهائی كمال می رساند آن حضرت این قسمت از وصیت خود را با جمله لا حول ولا قوهٔ الا بالله العلی العظیم به پایان رسانید و آنگاه از هوش رفت و پس از لحظه ای چشمان خدابین خود را نیمه باز كرد و فرمود: ای حسن سخنی چند هم با تو دارم، امشب آخرین شب عمر من است چون در گذشتم مرا با دست خود غسل بده و كفن بپوشان و خودت مباشر اعمال كفن و دفن من باش و بر جنازه من نماز بخوان و در تاریكی شب دور از شهر كوفه جنازه مرا در محلی گمنام به خاك سپار تا كسی از آن آگاه نشود.

عموم بنی هاشم مخصوصا خاندان علوی در عین خاموشی گریه می كردند و قطرات اشگ از چشمان آنها بر گونه هایشان فرو می غلطید، حسن علیه السلام كه از همه نزدیكتر نشسته بود از كثرت تأثر و اندوه، امام علیه السلام را متوجه حزن و اندوه خود نمود علی علیه السلام فرمود ای پسرم صابر و شكیبا باش و تو و برادرانت را در این موقع حساس به صبر و بردباری توصیه می كنم.

سپس فرمود از محمد هم مواظب باشید او هم برادر شما و هم پسر پدر شما است و من او را دوست دارم.

علی علیه السلام مجددا از هوش رفت و پس از لحظه ای تكانی خورد و به حسین علیه السلام فرمود پسرم زندگی تو هم ماجرائی خواهد داشت فقط صابر و شكیبا باش كه ان الله یحب الصابرین .

[ جمعه 23 اسفند 1392برچسب:وصیت امام علی (ع), ] [ 19:21 ] [ محمد علي خدابنده لو ]
[ ]

درس هایی از امام علی(ع)

 

درس هایی از امام علی(ع)

درس هایی از امام علی(ع)
 

همه انسان ها در زندگی روزمره خود نیاز به ارتباط با دیگران دارند اما هر انسانی باید بداند که چگونه می تواند با دیگران ارتباط برقرار کند. به یاد داشته باشید که عدم مهارت های رفتار با دیگران، سبب دلسردی و ناامیدی می شود.

 

همه انسان ها در زندگی روزمره خود نیاز به ارتباط با دیگران دارند اما هر انسانی باید بداند که چگونه می تواند با دیگران ارتباط برقرار کند. به یاد داشته باشید که عدم مهارت های رفتار با دیگران، سبب دلسردی و ناامیدی می شود. یک انسان موفق می داند که کار کردن با دیگران به خصوص در دنیای کنونی، ارتباطی توام با مهارت را می طلبد.» در این نوشتار سعی شده است تا ۴ اصل از قوانین اصلی ارتباطات انسانی با تکیه بر نهج البلاغه و کلام مولایمان امیرالمومنین در فضای زندگی به شما معرفی شود. پس با ما همراه باشید.

 

تواضع و فروتنی

 

تواضع و فروتنی یکی از ارزش های پسندیده اخلاقی است که با آن می توان بر دل های دوست و دشمن راه یافت. آنانی را که با قهر و ناسازگاری با ما رفتار می کنند، با تواضع و خوشرویی، می شود به دوستی و مهربانی واداشت و رضایت و شادمانی را بر دل ها نشاند. امام علی علیه السلام می فرماید: «وَ بالتَّواضُع تَتِمُّ النِّعْمَةُ؛ با فروتنی و خوشرویی، نعمت ها کامل می شود».همچنین، فرموده است: «کسی که متواضع باشد، دوستانش فراوان خواهند بود».در کنار این سفارش، حضرت مردم را به خطر تکبر و خودبزرگ بینی هشدار می دهد:«خدا را خدا را؛ یعنی از خدا بترسید و از آینده زشت و شوم تکبر و خودبزرگ بینی بپرهیزید». یکی از روش هایی که پیامبران به کمک آن جامعه را اصلاح کردند، به کارگیری تواضع در امر رسالت شان بود. خدای مهربان کسانی را که در برابرش خودخواهی کردند، از اوج عظمت به خاک ذلت نشانید. به ابلیس دستور داد که به آدم سجده کند، ولی او به سبب خودخواهی، از این کار سر باز زد و در نتیجه از بهشت رانده شد و تا روز قیامت به او لعن می شود. نمرود علیه ابراهیم و دستور خدا قیام کرد و طومار حکومت او به اذن خداوند با یک پشه در هم پیچید. فرعون، با آن همه عظمت وقتی به مرض خودخواهی آلوده شد، با یارانش در میان آب غرق گردید.

 

عفو و گذشت

 

آیا انتظار نداریم که دیگران اشتباه های ما را نادیده بگیرند و ما را ببخشند؟ یا به ما مهلت و فرصت برای بازسازی و جبران خطاهایمان بدهند؟ به طور مسلم، این خواسته همه ماست. بنابراین، نباید در برابر اشتباه ها و لغزش های دیگران، انتقام جویی و مقابله به مثل کرد. در واقع، در زندگی اجتماعی، عفو و گذشت لازم است و با عمل به آن دل ها به هم نزدیک تر می شود و پاداش معنوی آن را نیز خداوند بزرگ عطا خواهد کرد. امام علی علیه السلام می فرماید: «فَاعْفوُا ألا تُحِبوُّنَ أَنْ یَغْفَرِ اللّهُ لَکُمْ؛ دیگران را عفو کنید، آیا دوست ندارید خدا شما را عفو کند».خدای مهربان در قرآن مجید برای تقویت این اخلاق انسانی در جامعه چنین می فرماید: بشتابید به سوی آمرزش خدا و بهشتی که عرض آن به اندازه آسمان ها و زمین است و آماده شده برای پرهیزکاران؛ همان هایی که ثروت خویش را هنگام آسایش و ناراحتی، در راه خدا انفاق می کنند و غضب خویش را فرو می نشانند و از [خطاهای] مردم صرف نظر می کنند. خدا نیکوکاران را دوست می دارد. آدمی برای اینکه زندگی اش را با آرامش روحی بگذراند، ناگزیر است از بسیاری ناراحتی های پیش آمده چشم بپوشد و از بازخواست دیگران صرف نظر کند. حضرت علی علیه السلام در توصیه ای می فرماید:أَغْضِ عَلَی الْقَذَیَ وَ اِلا لَمْ تَرْض اَبَدا.با خار و خاشاکی که درچشم است، چشم را فرو بند؛ وگرنه هیچ گاه در زندگی خوشحال نخواهی بود.

 

راستگویی و پرهیز از دروغ

 

همه انسان ها دوست دارند که مردم به آنان سخنان راست بگویند و خود نیز از دروغ و دروغگویی بیزارند. اگر دوست داریم که دیگران به حقیقت و راستی با ما سخن بگویند، ما هم باید تلاش کنیم تا به کسی دروغ نگوییم و همواره از روی صدق و درستی رفتار کنیم و با راستگویان هم کلام شویم. امام علی علیه السلام در سفارشی به مالک اشتر می فرماید: «وَ اَلْصِقْ بِأَهْلِ الْوَرَعِ وَ الصِّدْقِ؛ با پاکان و راستگویان همنشین باش و با آنها معاشرت و دوستی کن».در بخشی دیگر از نهج البلاغه، به زشتی و ضد ارزش بودن دروغ و دروغ پردازی اشاره کرده و فرموده است: «جانِبَا الْکِذْبَ فَاِّنَه مُجانِبٌ لِلایمان؛ از دروغ بپرهیزید، زیرا دروغ و دروغ گویی، با ایمان بیگانه است».خداوند به انسان سخن گفتن آموخت و به او قدرت بیان داد و پس از یادآوری خلقت انسان، نعمت بیان و آموختن آن را یادآور شده است. این نعمت تا زمانی با ارزش است که صاحب آن با درایت و دقت آن را به کار گیرد و نیز به سود جامعه و آخرت انسان باشد. در غیر این صورت، آثار ناخوشایند آن متوجه انسان ها می شود. با گزیدن مار و عقرب، انسانی از بین می رود، ولی چه بسا دروغ هایی که اجتماعی را از بیخ و بن نابود می سازد. با اشاره به این مضمون، حضرت علی علیه السلام می فرماید: «اَللِّسانُ سَبُعٌ إنْ خُلِّی عَنْهُ عَقَرَ؛ زبان درنده است. اگر او را رها کنی، می گزد».

 

اعتدال و میانه روی

 

اعتدال و میانه روی، یعنی واقعیت ها را همان گونه که هستند بپذیریم و به دیگران بگوییم و نیز در بیان سخنان، در قضاوت ها، در اخبار و گزارش های خود اشتباه نکنیم و به حقیقت آنها بپردازیم. آنان که از این ارزش اخلاقی بی بهره اند، در رفتار و کردارشان، نظم وبرنامه ای ندارند. به سرعت به چیزی دل می بندند و ناگهان بی دلیل از همان چیز متنفر می شوند. همچنین، در بیان دیده های خود زیاده روی می کنند. بنابراین، کندرو یا تندرو بودن در کارها، می تواند بزرگ ترین ضربه روحی را از نظر فردی و اجتماعی بر ما وارد سازد.با میانه روی در هر کاری، زندگی مان منظم خواهد شد و یقینا در رفتار و کردار خود بیشترین دقت را خواهیم کرد. امام علی علیه السلام هشدار می دهد: «لاتَری الْجاهِلَ اِلاّ مُفْرِطا أَوْ مُفَرِّطا؛ همیشه جاهل و نادان، یا افراط گراست، یا تفریط کننده».در جای دیگر نیز در تبیین بیشتر این مساله می فرماید:ثَمَرةُ التَّفریطِ النَّدامَةُ وَ ثَمَرَةُ الْحَزْمِ السَّلامَةُ. نتیجه تفریط، پشیمانی و ثمره دوراندیشی، سلامت و رستگاری است. زیاده روی در هر کاری، خسته کننده است و انسان را به تدریج دلسرد و از آن کار باز می دارد؛ همان گونه که تفریط و سستی، ناپسند است و سود و دوامی ندارد.

از این نکات به این نتیجه می رسیم که افراد به طریقی می توانند به فضیلت انسانی دست یابند که تشخیص دهند که دوست دارند چطور با آنها رفتار شود. از این طریق است که ابهام در مفهوم واژه خوب بودن نیز از میان می رود. حال می فهمیم که خوب بودن به معنای ساکت و غیر فعال در گوشه ای کز کردن نیست، بلکه می تواند نشانه فعالیت بسیار شدید باشد. حال با خود فکر کنید اگر کسی سعی کند تا با اطرافیانش با انصاف، وفاداری، مردانگی، صداقت، مهربانی، دلسوزی، شکیبایی، بخشندگی، خیرخواهی، اعتماد، ادب و احترام، تحسین، رفاقت، عشق و درستی رفتار کند، چه اتفاقی می افتد؟ ممکن است کار سختی باشد، اما به این فکر کنید که چندین انسان دیگر نیز به شما همینطور پاسخ خواهند داد.

با این روش، در صورت بروز هرگونه اشتباه و خطا، دیگران او را راحت تر خواهند بخشید و خطاهایش را نادیده می انگارند و انسان زندگی خوشایندتر و زیباتری خواهد داشت. انسان می تواند بر رفتار اطرافیانش نیز تاثیر بگذارد. با اتخاذ یکی از این فضیلت های اخلاقی در روز و اعمال آن بر اطرافیانتان، یک قدم به خوشبختی نزدیک تر شوید. با این اقدام شما، کم کم همه اطرافیانتان نیز همینگونه خواهند شد و علاوه بر منفعت های شخصی، با این اقدامتان می توانید دریچه ای به سوی روابط انسانی باز کنید.

[ جمعه 23 اسفند 1392برچسب:درس هایی از امام علی(ع) , ] [ 19:12 ] [ محمد علي خدابنده لو ]
[ ]

معجزات امام علی (ع)

 

معجزات امام علی (ع)

معجزات امام علی (ع)
 

 

وقتی امام علی (ع) با اصحاب خود به بابل رفت در بین راه مكان مناسبی برای نماز نیافتند و بدنبال آن همچنان حركت می كردند تا به مكانی رسیدند كه از همه جا بهتر بود اما نزدیك بود خورشید غروب كند .

 

مكالمه امام علی (ع) باخورشید

ابن عباس می گوید: وقتی از فتح مكه باز می گشتیم شب هنگام در هوازن بودیم، پیامبر به علی بن ابیطالب (ع) فرمود: یا علی ! برخیز و منزلت خود را نزد خدا دریاب و بهنگام طلوع خورشید با آن سخن بگو. من به فضل گفتم بلند شو ببینم علی بن ابی طالب (ع) چگونه با خورشید سخن می گوید . وقتی خورشید طلوع كرد بلند شد و خطاب به خورشید سخن میگوید . وقتی خورشید طلوع كرد بلند شد و خطاب به خورشید گفت: سلام بر تو ای بنده ی صالح پایدار در طاعت پروردگار خویش. خورشید در جواب گفت و علیك السلام ای برادر رسول خدا و وصی خدا (ص) بلند شد و سر او را گرفت و بلند كرد و دست به صورت او می كشید و می گفت بلند شو حبیب من كه اهل آسمان از گریه ی تو به گریه آمدند و خدای عزوجل بخاطر تو بر حمله عرش مباهات كرد. [۱]

برگشت خورشید

وقتی امام علی (ع) با اصحاب خود به بابل رفت در بین راه مكان مناسبی برای نماز نیافتند و بدنبال آن همچنان حركت می كردند تا به مكانی رسیدند كه از همه جا بهتر بود اما نزدیك بود خورشید غروب كند . اگر چه امام (ع) نماز خود را با عده ای از اصحاب خود اقامه كرده بود امام جمع زیادی از آنها نماز نخوانده بودند و از این رو در باره ی نماز خود به سخن پرداختند وقتی امام علی (ع) سخنان آنها را شنید از خدایتعالی درخواست كرد كه خورشید را برای او برگرداند تا اصحابش نماز خود را در وقت آن بجا آورند. خداوند دعای او را مستجاب كرد و خورشید را برگرداند به گونه ای كه وقت نماز عصر بود. وقتی به آخر نماز رسیدند و سلام نماز را بپایان بردند، خورشید غروب كرد.

مردم از ظهور این معجزه به تسبیح و تحلیل و استغفار و حمد فراوان خداوند پرداختند و این خبر در همه جا منتشر گردید[۲].

سخن گفتن زمین با امام (ع)

سماء بنت عمیس گوید: فاطمه زهرا (س) فرمود : یكی از شبها كه علی (ع) بر من وارد شد مرا به هراس انداخت . عرض كردم : چگونه تو را به هراس انداخت ای سرور زنان عالمین . فرمود : شنیدم كه زمین با او حرف می زد و او نیز با زمین سخن می گفت[۳].ا

كندن صخره ی بزرگ از زمین

امیرالمؤمنین (ع) با اصحاب خود به صفین می رفت كه در بیابان با مشكل بی آبی مواجه گردیدند و تلاش آنها سودی نبخشید تا اینكه امام (ع) جایی را معین كرد و فرمود : اینجا را حفر كنید تا به آب دست یابید . آنها زمین را كندند تا به سنگ بزرگ رسیدند و متوقف شدند. به خدمت حضرت رسیدند و گفتند اینجا صخره ای است كه كلنگ درآن اثر نمی كند . امام علی (ع) فرمود: این صخره بزرگ بر روی آب قرار گرفته است و اگر برداشته شود به آب خواهید رسید. همه تلاش كردند تا آن را بردارند اما تلاش جمعی آنها مؤثر قرار نگرفت. وقتی امام علی (ع) دید برداشتن این سنگ عظیم از توان آنها خارج است بسراغ سنگ آمد و انگشتان خود را زیر آن برد و آن را حركت داد و آن را از جا كند و به فاصله چند متر بدور افكند . آنگاه اصحاب او آب زلالی را مشاهده كردند و از آن نوشیدند . این گواراترین ، خنك ترین و زلال ترین آبی بود كه در سفر خود به آن دست یافته بودند.

امام علی (ع) فرمود : بخورید و ذخیره كنید . سپس به سراغ صخره رفت و سنگ را به همان صورت اول بر جای خود گذارد و اثر چاه را ناپدید كرد.[۴]

تبدیل سنگ ریزه ها به جواهر

امام علی (ع) و بعضی از اصحاب آن حضرت در مسجد كوفه حضور داشتند . مردی خطاب به امام علی (ع) عرض كرد: پدر و مادرم فدایت من تعجب می كنم از این دنیایی كه در دست این گروه است وشما از آن بهره ای ندارید.

حضرت فرمود : تو گمان كرده ای ما دنیا را می خواهیم و به ما داده نمی شد؟

آنگاه یك مشت از سنگ ریزه ها را برداشت و به اعجاز خود به جواهر مبدل ساخت و پرسید اینها چیست؟ عرض كردم : بهترین نوع جواهر است . سپس حضرت فرمود: اگر دنیا را بخواهیم برای ما وجود دارد اما نمی خواهیم و پس از آن آنها را بدور افكند و دوباره سنگ ریزه ها به حال او بازگشتند. [۵]

توقف زلزله

فاطمه زهرا (ع) می فرماید: در زمان ابوبكر و عمر زلزله ای پیش آمد كه مردم به وحشت افتادند و به آندو پناه بردند. اما دیدند آنها خود از ترس به امام علی (ع) پناه برده اند. مردم نیز بدنبال آنها به خانه ی آن حضرت رفتند. امام علی(ع) بدون توجه به ترس و وحشت آنها از منزل بیرون آمد و مردم نیز بدنبال او حركت كردند تا به یك بلندی رسیدند. امام علی(ع) بر بلندی نشست و دیگران در اطراف او نشستند و به ساختمانهای شهر كه همچنان مورد زلزله های مكرر قرار می گرفت نگاه می كردند. آنگاه فرمود: گویا شما از آنچه دیده اید هراسناك شده اید؟ جواب دادند : چگونه هول و هراس نداشته باشیم در حالی كه ما تا بحال چنین جیزی ندیده بودیم. سپس امام علی (ع) لبهای خود را حركت داد و بعد از آن دستهای خود را به زمین زد و به آن فرمود : تو را چه شده است؟ آرام شو! و زمین آرام گرفت.

مردم در تعجب فرو رفتند بیش از آنچه از زلزله به تعجب و حیرت فرو رفته بودند. امام (ع) فرمود: شمااز كار من تعجب كردید؟ گفتند : آری . فرمود: من آن كسی هستم كه خداوند فرموده است : «اذا زلزلت زلزالها و اخرجت الارض اتقالها و قال الانسان مالها» ( هنگامی كه زمین به زلزله درآید و اخبار درون خود را آشكار كند، انسان می گوید: زمین را چه شده است. ) من همان انسانی هستم كه در قیامت به زمین می گویم تو را چه شده است .

«یومئذ تحدث اخبارها» (در این روز زمین خبرهای خود را بیان می كند.) برای من اخبارش را بیان

می كند.[۶]

پرده برداری از بهشت و جهنم

عده ای از اصحاب امام علی (ع) به او گفتند : وصی حضرت موسی و عیسی (ع) دلایل معجزات و نشانه هائی را به مردم نشان می دادند. شما نیز اگر معجزاتی به ما نشان دهید قلبهای ما مطمئن می شود . اما علی (ع) فرمود: شما تحمل علوم، دلایل و نشانه ها را ندارید. اما مردم اصرار كردند. سرانجام امام (ع) آنها را بسوی قبرستان حركت داد تا به یك سرزمین خشك و نمكزاری رسیدند. آنگاه آهسته دعا كرد و گفت : پرده ات را كنار زن. ناگهان باغها و نهرها در یك سو و آتش در سوی دیگر جهنم نمایان گشت. عده ای گفتند : سحر، سحر. عده ای معجزه ای حضرت را پذیرفتند و گفتند : پیامبر (ص) فرمود: قبر باغی از باغهای بهشت یا حفره ای از گودیهای جهنم است[۷].

تسبیح سنگ ریزه ها

سلمان گوید : عده ای از ما در محضر رسول خدا نشسته بودیم كه علی بن ابیطالب(ع) آمد. پیامبر(ص) مشتی سنگ ریزه به او داد. هنوز آنها در دست علی (ع) قرار نگرفته بودند كه به سخن آمدند و می گفتند : لا اله الا الله ، محمد رسول الله، رضیت بالله ربا و بمحمد نبیا و بعلی بن ابیطالب ولیا ( خدائی جز خدای یگانه نیست، محمد فرستاده ی خداست، راضی شدم كه خداوند پروردگار من و محمد پیامبر علی بن ابیطالب مولی و سرور می باشد.)

آنگاه پیامبر (ص) فرمود: هر كسی از شما كه راضی به خدا و ولایت علی بن ابیطالب باشد از ترس خدا و عقاب او در امان است. [۸]

فرو نشاندن آب فرات

آب فرات فوران كرده بود به گونه ای كه مردم هراسناك شدند. به محضر امیرمؤمنان (ع) رسیدند و از زیادی آب شكوه كردند. امام علی (ع) و دو فرزندش حسن و حسین (ع) سوار بر مركب شدند و حركت كرند تا به آب فرات رسیدند. امام علی (ع) بر لب آب ایستاد در حالی كه آب از دو طرف بالا زده بود .

آنگاه با تازیانه پیامبر (ص) كه در دست داشت بر آب به اندازه ی یك زراع فرو نشست ، ضربه ی دیگری به آب زد و به اندازه ی دو زراع دیگر فرو نشست .

مردم كه این معجزه ی آشكار را از امام (ع) مشاهده كردند عرض كردند:

یا امیرالمؤمنین : آب را بیشتر كاهش ده. حضرت فرمود: من از خداوند خواستم و او آنچه را كه مشاهده كردید عطا فرمود و خوش ندارم كه بنده ی مصری باشم[۹] .

۱- امالی صدوق ، ص ۳۵۱، بحار الانوار، ج ۴۱، ص ۱۷۷. سخن امام علی (ع) با خورشید مشهور و با سندهای گوناگونی و عبارات مختلف نقل شده است.

۲- ارشاد مقید، ص ۱۶۲- بحارالانوار ، ج ۴۱، ص ۱۷۲- این معجزه در روایات و مضامین نزدیك به هم نقل گردیده است.

۳- بحار الانوار ، ج ۴۱ ، ص ۲۷۱ .

۴- ارشاد شیخ مفید – بحار الانوار ، ج ۴۱ ، ص ۲۶۱ .

۵- بصارالدرجات ، ص ۱۰۹ – بحار الانوار ، ج ۴۱، ص ۲۵۵.

۶- علل الشرایع، ص ۱۷۶- بحار الانوار ، ج ۴۱ ، ص ۲۵۴.

۷- بحار الانوار ، ج ۴۱، ص ۲۴۸.

۸- بحار الانوار، ج ۴۱، ص ۳۵۱.

۹- بحار، ج ۴۱، ص ۲۴۹ .

[ جمعه 23 اسفند 1392برچسب:معجزات امام علی (ع) , ] [ 18:58 ] [ محمد علي خدابنده لو ]
[ ]

فضائل فاطمه زهرا س

 

فضائل حضرت فاطمه زهرا (س)

 

درباره فضايل و عظمت بزرگ بانوي اسلام و يگانه دختر باقي مانده از رسول خاتم (ص ) حضرت صديقه اطهر فاطمه زهرا(س ) چه در منابع شيعي و چه در منابع اهل سنت به فراواني سخن گفته شده است . به قدري فضايل آن حضرت زياد است كه جاي كوچكترين ترديد و يا انكاري وجود ندارد. به ذكر برخي از فضايل بي شمار آن حضرت كه در منابع اهل سنت موجود است اشاره مي كنيم .

آيه تطهير و حديث كسا

خداوند بزرگ و سبحان در قرآن مجيد , اهل بيت پيامبر(ص ) را مطهر خوانده است : انما يريدالله ليذهب عنك الرجس اهل البيت و يطهركم تطهيرا(1 ) « خداوند مي خواهد كه پليدي و گناه را از شما اهل بيت دور كند و كاملا شما را پاك سازد. » مراد از اهل بيت كه در اين آيه ذكر شده است چه كساني هستند پاسخ اين پرسش را در روايات اهل سنت مي جوييم . واقدي در كتاب اسباب التزيل مي نويسد كه آيه تطهير درباره پنج نفر نازل شد. اين پنج نفر عبارتند از : پيامبراسلام (ص ) , علي (ع ) , فاطمه (س ) حسن (ع ) وحسين (ع )(2 ) ابن حجر در كتاب الاصابه في تمييزالصحابه مي نويسد : ام سلمه گفت : در خانه من اين آيه تطهير نازل شد. رسول خدا(ص ) فاطمه , علي , حسن وحسين (عليهم السلام ) در اين خانه بودند. پيامبر(ص ) فرمود : هولا اهل بيتي , اين عده اهل بيت من هستند. حاكم حسكاني در كتاب شواهد التزيل لقواعد التفصيل مي نويسد : وقتي كه آيه و امر اهلك بالصلاه واصطبر عليها(3 ) نازل شد , پيامبر اسلام (ص ) در هر نمازي مي آمد در جلوي درب خانه علي (ع ) و فاطمه (س ) و مي فرمود : الصلاه رحمكم الله انما يريدالله ليذهب عنكم الرجس اهل البيت ... (4 ) ابن عساكر , در كتاب تاريخ دمشق در ترجمه اميرالمومنين علي (ع ) از ابي سعيد خدري مي نويسد : پيامبر(ص ) بعد از نزول آيه و امرا اهلك بالصلاه واصطبر عليها به مدت هشت ماه در هنگام نماز صبح مي آمد در جلوي درب خانه علي (ع ) و حضرت زهرا(س ) و مي گفت : الصلاه رحمكم الله انما يريدالله ليذهب عنكم الرجس اهل البيت ويطهركم تطهيرا(5 ) . لخمي طبراني در المعجم الكبير آورده است : زينب بنت ام سلمه مي گويد كه رسول خدا(ص ) در نزد ام سلمه بود كه حسن , حسين و فاطمه ـ عليهم السلام ـ بر حضرت وارد شدند. حسن در يك سو و حسين در سوي ديگر پيامبر(ص ) نشستند و حضرت زهرا(س ) نيز در ميان اين دو قرار گرفت . سپس پيامبر(ص ) فرمود : رحمه الله وبركاته عليكم اهل البيت انه حميد مجيد . (6 ) حاكم نيشابوري در كتاب « مستدرك الصحيحين » , ترمذي در كتاب « سنن » و احمد بن حنبل در كتاب « مسند » مي نويسد : پيامبر(ص ) درب خانه حضرت زهرا(س ) مي رفت و مي فرمود : الصلاه يا اهل البيت . انما يريدالله ليذهب عنكم الرجس اهل البيت ويطهركم تطهيرا(7 ) شمس الدين ذهبي در كتاب سير اعلام النبلا مي نويسد : و صح ان النبي (ص ) جلل فاطمه وزوجها و ابنيها لكسا و قال اللهم اهل بيتي اللهم فاذهب عنهم الرجس و طهرهم تطهيرا , درست است اين خبر كه پيامبر(ص ) فاطمه (س ) و دو فرزندش را در كسايي جمع كرد و گفت خداوندا اينها اهل بيت من هستند و رجس و پليدي را از اين عده به دور كن و اينها را پاكيزه گردان . (8 )

آيه مباهله

ابن سعد در كتاب طبقات الكبري در ترجمه الحسين (ع ) مي نويسد : در جريان مباهله با علماي نجران پيامبر(ص ) دست فاطمه , حسن و حسين عليهم السلام را گرفت و گفت اينها فرزندان من هستند . (9 ) حاكم نيشابوري در كتاب مستدرك الصحيحين مي نويسد : وقتي كه آيه مباهله نازل شد پيامبر(ص ) علي , فاطمه , حسن و حسين ـ عليهم السلام ـ را خواند و گفت : (اللهم هولا اهلي , بارخدايا اينها اهل من هستند) . (10 )

ازدواج علي (ع ) و فاطمه (س)

بنا به نوشته بزرگان اهل سنت و جماعت , خليفه اول براي خواستگاري حضرت زهرا(س ) به نزد پيامبر(ص ) رفت و پيشنهاد خويش را بيان نمود. رسول خدا(ص ) فرمود : انتظر بهاالقضا , من در امر ازدواج فاطمه (س ) منتظر فرمان خداوند هستم , خليفه اول اين پاسخ را پاسخ منفي تلقي نمود. خليفه دوم نيز به ديگر بار و به همين منظور به نزد رسول خدا(ص ) رفت و مانند خليفه اول پاسخ منفي شنيد. سپس خانواده علي (ع ) به آن حضرت پيشنهاد كردند كه براي خواستگاري فاطمه (س ) به نزد رسول خدا(ص ) برود. حضرت رفت و پيشنهادش مورد موافقت قرار گرفت . (11 ) ابن عباس گفت : در هنگام ازدواج فاطمه (سلام الله عليها) با علي (ع ) , پيامبر(ص ) در جلوي فاطمه (س ) و جبرئيل در سمت راست و مكائيل در سمت چپ و هفتاد هزار فرشته در پشت سر حضرت زهرا حركت مي كردند و اين خيل ملايك تا طلوع فجر به تسبيح و تقديس خداوند مشغول بودند . (12 ) فاطمه (س ) محبوب ترين زنان در نزد رسول خدا(ص ) است . حاكم نيشابوري در كتاب المستدرك آورده است : كان رسول الله (ص ) اذا رجع من غزاه او سفراتي المسجد فصلي فيه ركعتين ثم ثني بفاطمه ثم ياتي ازواجه , رسول خدا(ص ) وقتي كه از جنگي و يا از سفري برمي گشت به مسجد مي رفت و دو ركعت نماز مي خواند , سپس به نزد دخترش فاطمه مي رفت و به او ثنا مي گفت و سپس به نزد زنانش مي رفت . (13 ) ابن حجر در كتاب استيعاب از عايشه همسر پيامبر روايت كرده است كه از او پرسيدند كه اي الناس احب الي رسول الله (ص ) چه كسي در نزد پيامبر(ص ) محبوبتر است وي در پاسخ گفت از ميان زنان فاطمه (س ) و از ميان مردان علي (ع ) در نزد رسول خدا محبوبترند . (14 )

غضب فاطمه (س ) غضب خداست حاكم نيشابوري مي نويسد كه پيامبر به دخترش فاطمه (س ) فرمود : ان الله يغضب لغضبك و يرضي لرضاك , خداوند با غضب تو غضبناك مي شود و با رضايت تو خشنود مي گردد . (15 )

خانه فاطمه حاكم حسكاني حنفي در كتاب شواهدالتنزيل مي نويسد : پيامبر(ص ) آيه في بيوت اذن الله ان ترفع و يذكر(16 ) را قرائت كرد و گفت اين بيوت پيامبر(ص ) است . از آن حضرت پرسيده شد كه آيا بيت علي (ع ) و فاطمه (س ) نيز همين بيوت است , حضرت فرمود بيت علي (ع ) و فاطمه (س ) از بافضيلت ترين آن است . (17 ) و نيز در روايتي ديگر آورده است : پيامبر(ص ) بعد از خواندن اين آيه يكي از وي پرسيد : يا رسول الله مراد از اين بيوت در اين آيه چه خانه هايي است حضرت فرمود خانه هاي انبياست . ابوبكر پرسيد يا رسول الله , خانه علي و فاطمه هم از اين خانه هاست حضرت فرمود : بله از بافضيلت ترين آن است (18 )

فاطمه (س ) در بهشت با رسول خداست محب الطبري در كتاب الرياض النضره نقل مي كند كه در درجه رسول خدا(ص ) حضرت زهرا(س ) در بهشت است . (19 ) حاكم نيشابوري مي نويسد : علي , فاطمه , حسن و حسين ـ عليهم السلام ـ اولين كساني هستند كه در بهشت وارد مي شوند . (20 )

عظمت حضرت زهرا(س ) در محشر حاكم درباره عظمت حضرت زهرا(س ) نقل مي كند كه در روز قيامت منادي ندا مي دهد كه اي اهل محشر چشمانتان را ببنديد كه فاطمه زهرا(س ) دختر رسول خدا(ص ) وارد مي شود . (21 )

فاطمه (س ) حورا است خطيب بغدادي مي نويسد كه رسول خدا (ص ) فرمود : فاطمه حورا انسيه كلمااشتقت الي الجنه قبلتها , فاطمه حوريه اي است در صورت انساني , هر گاه من مشتاق بهشت مي شوم او را مي بوسم . (22 ) ابن حجر در كتابش از پيامبر(ص ) نقل مي كند كه آن حضرت فرمود : ابنتي فاطمه حوراآدميه , دخترم فاطمه حوريه اي است در شكل آدميان . (23 )

فاطمه بهترين زنان است خطيب بغدادي در تاريخ بغداد مي نويسد : خيررجالكم علي بن ابي طالب و خيرنسائكم فاطمه بنت محمد(ص ) فرمود : بهترين مردان شما علي بن ابي طالب و بهترين زنان شما فاطمه دختر محمد(ص ) است . (24 )

فاطمه (س ) پاره تن رسول خدا است بخاري نقل مي كند كه پيامبر اسلام (ص ) فرمود : فاطمه بضعه مني فمن اغضبها اغضبني , فاطمه پاره تن من است پس هركه او را غضبناك كند مرا به غضب درآورده است . (25 )

دوستي و دشمني با فاطمه (س ) دوستي و دشمني با پيامبر(ص ) است بسياري از بزرگان اهل سنت نوشته اند كه پيامبر اسلام (ص ) به علي (ع ) , فاطمه (س ) , حسن (ع ) و حسين (ع ) نگاه كرد و فرمود : انا حرب لمن حاربكم و سلم لمن سالمكم , من با دشمنان شما دشمن و با دوستان شما دوستم . (26)

فاطمه (س ) سيده زنان است ابن سعد , بخاري , ذهبي و حاكم نيشابوري نوشته اند كه عايشه همسرپيامبر مي گويد كه حضرت زهرا (س ) در هنگام رحلت پيامبر(ص ) پيش آن حضرت رفت و پيامبر(ص ) به وي چيزي گفت و فاطمه (س ) گريان شد و سپس چيزي به وي فرمود و حضرت زهرا(س ) خندان شد. عايشه مي گويد از سر اين كار از وي جويا شدم . فاطمه (س ) در اين هنگام به عايشه گفت من سر رسول خدا(ص ) را فاش نمي كنم . مي گويد : بعد از رحلت رسول خدا(ص ) به ديگر بار از او پرسيدم , فاطمه (س ) در پاسخ گفت كه پيامبر(ص ) فرمود : همانا جبرئيل هر سال يك بار نازل مي شد تا قرآن را بر من عرضه بدارد ولي امسال دوبار نازل شده است . اين دليل بر اين امر است كه مرگم نزديك است . من از اين سخن گريستم . حضرت فرمود چرا گريه مي كني اما ترضين ان تكون سيد ه نسا هذه الامه , او نسا العالمين , آيا راضي نيستي كه سيده زنان اين امت يا سيده زنان جهانيان باشي (27 ) ابن سعد نظير همين روايت رااز ام سلمه نقل كرده است (28 ) احمدبن حنيل از ابوسعيد خذري نقل مي كند كه پيامبر(ص ) فرمود : حسن و حسين سرور جوانان اهل بهشتند و فاطمه سرور زنان اهل بهشت است . (29 ) عبسي كوفي مي نويسد : پيامبر (ص ) فرمود : فرشته اي از جانب پروردگار بر من نازل شد و خبر داد كه فاطمه سيده زنان اهل بهشت است . (30 ) و در نقلي ديگر آمده است كه آن حضرت فرمود : فاطمه سيده زنان اهل جهانيان است . (31 ) و نيز بخاري نقل كرده است كه پيامبر(ص ) فرمود : فاطمه سيده زنان اهل بهشت است . (32 ) حذيفه مي گويد : پيامبر فرمود : ملكي از آسمان نازل شد و از خداوند عالم اين پيام را رساند كه فاطمه سيده زنان اهل بهشت است . ذهبي در ذيل مستدرك حاكم وقتي كه به اين روايت مي رسد , مي گويد اين روايت صحيح است . (33 )

 

منابع :

1 ـ سوره احزاب , آيه 33

 2 ـ اعيان الشيعه 1 , ص 308

 3 ـ همان 3 ـ طه , 132

4 ـ شواهد التنزيل لقواعد التفضيل 1 , ص 497 خ 526

5 ـ ابن عساكر , تاريخ دمشق , ترجمه الامام علي (ع ) ص 89 خ 315

 6 ـ المعجم الكبير24 , ص 282 , 281 خ 713

 7 ـ مستدرك الصحيحين 3 , ص 158 , سنن ترمذي خ 3206 , مسنداحمد 3 ص 259

 8 ـ سيراعلام النبلا 2 ص 122

9 ـ طبقات الكبري , ابن سعد , ترجمه الحسين , موسسه آل البيت , ص 139 و 140

10 ـ مستدرك الصحيحين 3 , ص 150

11 ـ ابن سعد , طبقات الكبري 8 ص 19 و 20

 12 ـ تاريخ بغداد 5 , ص 7

13 ـ اعيان الشيعه 1 , ص 307

14 ـ همان ص 308

15 ـ مستدرك الصحيحين 3 , ص 154

16 ـ سوره نور آيه 36

17 ـ شواهدالتنزيل لقواعد التفضيل ج 1 ص 532 ج 566

18 ـ همان ص 533 خ 567 و نيز ص 534 خ 568

19 ـ الرياض النضره 2 ص 208

20 ـ مستدرك 3 ص 151

 21 ـ همان ص 153

 22 ـ تاريخ بغداد 5 ص 86

 23 ـ صواعق المحرقه , ص 96

 24 ـ تاريخ بغداد 3 ص 392

 25 ـ صحيح بخاري 5 , ص 92 و 105 المنصف في الاحاديث و الاثار , عبسي كوفي ج 7 ص 512

 26 ـ مسنداحمد 2 ص 242 مستدرك حاكم 3 ص 149 , ترمذي خ 3870 , المصنف في الاحاديث 7 ص 512

 27 ـ طبقات 8 , ص 248 ـ 247 , صحيح بخاري 5 , ص 55 ـ 54 مستدرك 3 ص 156

 28 ـ طبقات همان ص 248

 29 ـ مسنداحمد 3 , ص 473 خ 11224

 30 ـ المصنف 8 ص 527

 31 ـ همان

32 ـ بخاري 5 ص 92

 33 ـ مستدرك 3 , ص 151 در منابع اهل سنت به وضوح و به وفور درباره فضايل و مقام والاي حضرت فاطمه زهرا(س ) در كلام و سخن و رفتار و سلوك پيامبر اكرم (ص ) روايت نقل شده است كه از آن جمله موارد ذيل است : پيامبر(ص ) به دخترش فاطمه (س ) فرمود : خداوند با غضب تو غضبناك مي شود و با رضايت تو خشنود مي گردد فاطمه پاره تن من است , هركس او را غضبناك كند , مرا به غضب آورده است . فاطمه , سيده زنان اهل بهشت است . فاطمه , سيده زنان اهل جهانيان است .

[ جمعه 23 اسفند 1392برچسب:, ] [ 1:3 ] [ محمد علي خدابنده لو ]
[ ]

حديث امام علي ع

ر  المستدرك علي الصحيحين  جلد 3 ص 151

[ پنج شنبه 22 اسفند 1392برچسب:, ] [ 23:40 ] [ محمد علي خدابنده لو ]
[ ]

حديث امام علي ع

[ پنج شنبه 22 اسفند 1392برچسب:, ] [ 22:40 ] [ محمد علي خدابنده لو ]
[ ]

مرکز نشر مـعارف تشیع

مرکز نشر مـعارف تشیع مرکز نشر مـعارف تشیع پنج شنبه ۱۳ آبان ۱۳۸۹ روزنامه کیهان ( www.kayhannews.ir ) شهر قم در سال ۲۳هـ.ق به دست مسلمانان فتح شد و طبق نظر بعضی از نویسندگان، آغاز تشیع در میان مردم این شهر، به حدود سال۸۳ قمری و حضور اشعری ها برمی گردد. شهر قم در سال ۲۳هـ.ق به دست مسلمانان فتح شد و طبق نظر بعضی از نویسندگان، آغاز تشیع در میان مردم این شهر، به حدود سال۸۳ قمری و حضور اشعری ها برمی گردد. خاطره ورود امام رضا(ع) در سال ۲۰۰ هجری به قم و استقبال مردم این شهر از ایشان که در تاریخ ثبت شده است، بیانگر وجود زمینه های مناسب برای اشاعه فرهنگ تشیع و فقه آل محمد (صلی الله علیه و آله) در این شهر است. یک سال پس از ورود امام رضا(علیه السلام)، خواهر ایشان فاطمه معصومه (سلام الله علیها) که از مدینه به خراسان می رفت، در میانه این راه بر اثر بیماری در شهر قم درگذشت و به خاک سپرده شد. پس از این بود که تشیع و حوزه های علمیه در قم به برکت وجود مرقد آن بانوی بزرگوار که با وجود سن کم خود از عالمان و فقیهان بی مانند عصر خود بودند، روزبه روز گسترش یافت و در قرون ۵و ۶ مدارسی پررونق و کتابخانه هایی بزرگ در این شهر پدید آمد. قم در دوران صفویه نیز مورد توجه همگان خصوصاً دولت مداران شیعی قرار گرفت؛ مدارس قدیمی آباد شد و مدارس دیگری از نو بنا گردید. هم چنین علمای بزرگی نظیر ملاصدرا، ملامحسن فیض، علامه لاهیجی و شیخ بهائی در آنجا مشغول تحصیل و تدریس شدند. قم در آن عصر، دارای حوزه ای فعال بود و مدارس و طلاب بسیار داشت و علوم مختلف اسلامی در آن تحصیل و تدریس می شد. مدرسه فیضیه نیز یکی از آثار دوره صفویه است. ورود آیت الله مؤسس در دوران قاجار شهر قم وارد مرحله تازه ای از حیات خود شد و علمای بزرگی در آن به تحصیل و تدریس مشغول شدند، اما به تدریج حوزه علمیه این شهر تشکل و انسجام خود را از دست داد تا اینکه در سال های پایانی حکومت قاجار، آیت الله شیخ عبدالکریم حائری که از فقیهان مبرز دوران خود بودند، به درخواست علمای قم، به این شهر آمدند. حضور ایشان در قم تأثیرات مهمی بر جای گذاشت که او را «مؤسس حوزه علمیه قم» نامیدند. با اقامت آیت الله حائری در قم از سال ۱۳۰۰ شمسی، بنیان حوزه علمیه جدید قم نیز نهاده شد و با گام های بزرگی که آیت الله مؤسس برداشت، این حوزه به تدریج رشد کرد و در ردیف بزرگ ترین حوزه های علمیه جهان تشیع درآمد. نزدیکی حوزه علمیه قم به پایتخت باعث شد که رهبران شیعیان و مراجع تقلید آنان بر اصول سیاست گذاری دولت ها نظارت داشته باشد و اگر اصلی با موازین اسلامی موافق نباشد، به مخالفت با آن بپردازند. بعضی معتقدند این پایه گذاری نهضت علمی در قم به متابعت از تشکیل حوزه در شهر سامرا بود که در نزدیکی بغداد (مرکز عراق) جای گرفته بود. نخستین سال تأسیس حوزه قم با تبعید برخی از مراجع عظام و نوابغ قرن چهاردهم هجری از عتبات به ایران مقارن شد. آیت الله سیدابوالحسن اصفهانی، آیت الله میرزاحسین نائینی، آیت الله سیدعلی شهرستانی، آیت الله سیدعبدالحسین حجت کربلایی، آیت الله شیخ محمدحسین اصفهانی غروی و آیت الله شیخ مهدی خالصی از جمله این علما بودند که وارد حوزه قم شدند. آیت الله العظمی شیخ عبدالکریم حائری در سال ۱۳۵۵ قمری دار فانی را وداع گفت و پس از وی رسالت خطیر اداره حوزه قم را مراجع سه گانه عهده دار شدند: حاج سیدمحمدتقی خوانساری، حاج سیدصدرالدین صدر و مرحوم حجت. در این دوران دست هایی در کار بود تا در حوزه و بین مراجع اختلاف ایجاد کند و این امر نگرانی شدید علما را برانگیخته بود تا اینکه بیماری آیت الله العظمی آقای بروجردی سبب شد که ایشان پس از معالجه در بیمارستان فیروزآبادی تهران، به صورت موقت و برای طی دوران نقاهت بعد از بیماری، مدتی در قم استقرار یابند اما بعد از مدتی این اقامت، به حضور دائمی در شهر قم تبدیل شد. این حضور مصادف با آغازین سال های حکومت محمدرضا پهلوی بود. پهلوی پسر، در سال های دهه۳۰ در راه قدرت طلبی روزافزون پای گذاشت و از هیچ تلاشی برای از میان برداشتن موانع استیلایش فروگذار نکرد. قانون انجمن های ایالتی و ولایتی، نهضت ملی شدن نفت، واقعه ۳۰ تیر و ۲۸ مرداد و شهادت مظلومانه روحانی مبارز سیدمجتبی نواب صفوی و یارانش، از جمله این تلاش ها بود که هم عصر با دوران مرجعیت و زعامت آیت الله العظمی بروجردی بود. در این حوادث معمولا تقابل اصلی، میان حکومت با مرجعیت و روحانیونی بود که در قم تربیت یافته و در پایتخت بودند. تلاش برای به حاشیه راندن قم پس از درگذشت آیت الله العظمی بروجردی در ۱۰ فروردین ۱۳۴۰ و در حالی که همگان منتظر بودند تا بدانند چه کسی جای خالی آیت الله بروجردی را را پر خواهد کرد، شاه موقعیت را مناسب دید و با قضاسازی تبلیغاتی، نامه ای به آیت الله سیدمحسن حکیم نوشت و رحلت آیت الله بروجردی را به ایشان تسلیت گفت تا شاید از این طریق بتواند محوریت مرجعیت را از قم به نجف منتقل کند و کم کم نسخه حوزه علمیه قم را در هم بپیچد، اما حضور مراجعی همچون آیت الله العظمی گلپایگانی، آیت الله العظمی اراکی، آیت الله العظمی مرعشی نجفی و امام خمینی(ره) در شهر قم، این ایده را با شکست مواجه ساخت؛ رویدادهای ماه ها و سال های بعد نشان داد که نگرانی شاه از مسئله مرجعیت پس از آیت الله بروجردی، چندان هم بی مورد نبوده است چرا که قم به مرکز مقابله با رژیم شاه تبدیل شده بود. رژیم شاه در ۱۹ دی ۱۳۴۱ اعلام کرد طرح ۶ ماده ای با عنوان انقلاب سفید را که در اصل اصلاحات دیکته شده توسط آمریکایی ها برای غربی سازی هرچه سریع تر جامعه ایران بود به اجرا خواهد گذاشت و از مردم دعوت کرد تا در رفراندومی به آن رأی دهند. اما درحالی که مدت کوتاهی از اعلام مرجعیت امام خمینی(ره) می گذشت، ایشان با اعتراض به مفاد این طرح، رفراندوم را تحریم کردند. با تحریم رفراندم از طرف ایشان، بازار تهران تعطیل شد و مردم در اطراف بازار اجتماع کردند و بدین ترتیب نخستین تنش بین ایشان و رژیم شاه به وجود آمد. حضرت امام(ره) همچنین در نوروز ۱۳۴۲اعلام عزای عمومی کردند و مردم بر سر در خانه ها، بیرق مشکی نصب کردند و بعداز آن نیز ایشان در عاشورای همان سال، سخنرانی قرایی برعلیه رژیم ایراد کردند. بالا گرفتن تنش میان رژیم شاه و نهاد مرجعیت که برای اولین بار از سوی یک مرجع ساکن در قم و نه تهران صورت می گرفت، نام این شهر را که پیش از این تنها به عنوان شهری مذهبی که مضجع شریف حضرت فاطمه معصومه(س) را در خود جای داده بود شناخته می شد، به عنوان شهری سیاسی برسر زبان ها انداخت. شهر قم در روزها و ماه های بعد همچنان محور مبارزه با رژیم شاه بود. حمله به مدرسه فیضیه در دوم فروردین ۴۲ و همچنین دستگیری حضرت امام در ۱۳ خرداد همان سال و تبعید ایشان به ترکیه در ۱۳ آبان ۱۳۴۳ که به علت سخنرانی ایشان علیه قانون کاپیتولاسیون صورت گرفت، از جمله وقایع مهم و اثرگذار تاریخ انقلاب در آغازین سا ل های این حرکت عظیم بود که با محوریت شهر قم صورت گرفت. بعداز تبعید حضرت امام(ره) قم همچنان نقش محوری خود را در مبارزه علیه رژیم شاه حفظ کرد. در سال های ۴۳ تا ۵۹ که می توان از آن به دوره مبارزات فرهنگی و نیز کادرسازی برای نهضت اسلامی مردم ایران نام برد، قم مرکز این مبارزه بود، به طوری که روحانیت نقش به سزایی در انتقال پیام امام(ره) و نیز تربیت نیرو در تمام نقاط کشور داشت. آغازگر مرحله عملیاتی انقلاب اما جرقه نهایی مبارزه با رژیم شاه و سرنگونی آن را نیز باید در قم جست وجو کرد و همان گونه که درسال ۴۲ نهضت از این شهر آغاز شد، درسال ۵۶ هم موج اعتراضات گسترده به شاه و رژیم پهلوی با محوریت این شهر آغاز گردید. رحلت مرموز آیت الله سیدمصطفی خمینی در آبان ۱۳۵۶ در عراق نقطه عطفی در نهضت اسلامی مردم ایران بود. مجالس یادبود وسیعی که در سراسر کشور برگزار شد جایگاه والای امام خمینی(ره) را در میان مردم به خوبی نشان داد. از این رو رژیم، تصمیم گرفت با توهین به ساحت حضرت امام خمینی(ره)، چهره ایشان را به عنوان رهبر نهضت مخدوش کند و سرانجام با انتشار مقاله ای توهین آمیز در روزنامه اطلاعات مورخ ۱۷ دی ماه ۵۶ به نام احمد رشیدی مطلق این کار انجام شد. با انتشار این مقاله اهانت آمیز، اولین واکنش ها در شهر قم آغاز شد. مدرسین حوزه علمیه قم دروس حوزه را در روز ۱۸ دی تعطیل اعلام کردند و مردم هم با تشکیل اجتماع بزرگی تظاهرات خود را به سوی منازل مراجع آغاز کردند. اوج اعتراضات که با تعطیلی بازار قم همراه بود در روز ۱۹ دی انجام شد و قم یکپارچه اعتراض به شاه و رژیم پهلوی بود. رژیم که توان مقابله با امواج خروشان مردم قم را نداشت، تظاهرات آنها را به گلوله بست و تعداد زیادی را به شهادت رساند. این قیام را باید نقطه عطفی در تاریخ نهضت اسلامی دانست چرا که پس از آن امواج انقلاب اسلامی شدت گرفت و با برگزاری چهلم های پی درپی مردم نقاط مختلف ایران و در شهرهایی مثل تبریز و یزد، دامنه انقلاب فراگیر شد. شهر قم بعداز پیروزی انقلاب و در برهه های مختلف همچنان نقش پیشگام خود را در دفاع از آرمان های انقلاب اسلامی به خصوص در زمینه های علمی و فرهنگی حفظ کرده است. باید به پاس سال ها مجاهدت مردم قم، این شهر را مرکز نشر معارف و ارزش های انقلاب بنامیم. هادی سجادی پور
[ پنج شنبه 22 اسفند 1392برچسب:, ] [ 21:40 ] [ محمد علي خدابنده لو ]
[ ]

پیشینه مسجد مقدس جمکران

پیشینه مسجد مقدس جمکران

پیشینه مسجد مقدس  جمکران

مهمترین پایگاه شیعیان شیفته حضرت بقیه الله ارواحنا فداه ، مسجد مقدس جمکران ، در شش کیلومتری شهر مذهبی قم است . مطابق آمار، همه ساله ، بیش از پانزده میلیون عاشق دل باخته ، از سرتاسر میهن اسلامی و جهان ، در این پایگاه معنوی ، گرد هم می آیند.

 

مهمترین پایگاه شیعیان شیفته حضرت بقیه الله ارواحنا فداه ، مسجد مقدس جمکران ، در شش کیلومتری شهر مذهبی قم است . مطابق آمار، همه ساله ، بیش از پانزده میلیون عاشق دل باخته ، از سرتاسر میهن اسلامی و جهان ، در این پایگاه معنوی ، گرد هم می آیند.

آنچه مسلم است ، این است که این مسجد، بیش از یک هزار سال پیش به فرمان حضرت بقیه الله ارواحنا فداه ، تأسیس گردید و در طول قرون و اعصار، پناهگاه شیعیان و پایگاه منتظران و تجلی گاه حضرت صاحب الزمان (علیه السلام) بوده است . علامه بزرگوار، میرزا حسین نوری ، (متوفای ۱۳۲۰ هجری ) در کتاب ارزشمند نجم ثاقب که به فرمان میرزای بزرگ ، آن را تألیف کرد و میرزای شیرازی ، در تقریظ خود، از آن ستایش فراوان کرد، تاریخچه تأسیس مسجد مقدس جمکران را به شرح زیر آورده است :

شیخ فاضل ، حسن بن محمد بن حسن قمی ، معاصر شیخ صدوق ، در کتاب تاریخ قم از کتاب مونس الحزین فی معرفه الحق و الیقین ـ از تألیفات شیخ صدوق ـ بنای مسجد جمکران را به این عبارت نقل کرده است :

شیخ عفیف صالح حسن بن مثله جمکرانی می گوید: شب سه شنبه ، هفدهم ماه مبارک رمضان ۳۹۳ هجری ، در سرای خود خفته بودم که جماعتی به درِ سرای من آمدند. نصفی از شب گذشته بود. مرا بیدار کردند و گفتند: «برخیز و امر امام محمد مهدی صاحب الزمان ، صلوات الله علیه را اجابت کن که تو را می خواند». حسن بن مثله می گوید: «من ، برخاستم و آماده شدم. چون به در سرای رسیدم ، جماعتی از بزرگان را دیدم .

سلام کردم . جواب دادند و خوشامد گفتند و مرا به آن جایگاه که اکنون مسجد (جمکران ) است ، آوردند». چون نیک نگاه کردم ، دیدم تختی نهاده و فرشی نیکو بر آن تخت گسترده و بالش های نیکو نهاده و جوانی سی ساله ، بر روی تخت ، بر چهار بالش ، تکیه کرده ، پیر مردی در مقابل او نشسته ، کتابی در دست گرفته ، بر آن جوان می خواند.

بیش از شصت مرد که برخی جامه سفید و برخی جامه سبز بر تن داشتند، برگرد او روی زمین نماز می خواندند. آن پیر مرد که حضرت خضر (علیه السلام) بود، مرا نشاند و حضرت امام

(علیه السلام) مرا به نام خود خواند و فرمود: «برو به حسن بن مسلم بگو: تو، چند سال است که این زمین را عمارت می کنی و ما خراب می کنیم . پنج سال زراعت کردی و امسال دیگر باره شروع کردی ، عمارت می کنی ، رخصت نیست که تو دیگر در این زمین زراعت کنی ، باید هرچه از این زمین منفعت برده ای ، برگردانی تا در این موضع مسجد بنا کنند. به حسن بن مسلم بگو اینجا، زمین شریفی است و حق تعالی این زمین را از زمین های دیگر برگزیده و شریف کرده است ، تو آن را گرفته به زمین خود ملحق کرده ای ! خداوند، دو پسر جوان از تو گرفت و هنوز هم متنبّه نشده ای ! اگراز این کار بر حذر نشوی ، نقمت خداوند، از ناحیه ای که گمان نمی بری بر تو فرو می ریزد».

حسن بن مثله عرض کرد: «سیّد و مولای من ! مرا در این باره ، نشانی لازم است ؛ زیرا مردم سخن مرا بدون نشانه و دلیل نمی پذیرند». امام (علیه السلام) فرمود: «تو برو رسالت خود را انجام بده ، ما در اینجا علامتی می گذاریم که گواه گفتار تو باشد. برو به نزد سیّد ابوالحسن و بگو تا برخیزد و بیاید و آن مرد را بیاورد و منفعت چند ساله را از او بگیرد و به دیگران دهد تا بنای مسجد بنهند، و باقی وجوه را از رهق به ناحیه اردهال که ملک ماست ، بیاورد و مسجد را تمام کند و نصف رهق را بر این مسجد وقف کردیم که هر ساله وجوه آن را بیاورند و صرف عمارت مسجد کنند. مردم را بگو تا به این موضع رغبت کنند و عزیز بدارند و چهار رکعت نماز در اینجا بگزارند؛ دو رکعت تحیّت مسجد و دو رکعت نماز صاحب الزمان بگزارند.» و این نقل از لفظ مبارک امام (علیه السلام) است که فرمود: «فَمَنْ صلاّهما، فکأنّما صلّی فی البیت العتیق ». «هر کس ، این دو رکعت (یا این دو نماز) را بخواند، گویی در خانه کعبه آن را خوانده است .»

حسن بن مثله می گوید چون مقداری راه پیمودم ، بار دیگر مرا صدا کردند و فرمودند: «در گله جعفر کاشانی ـ چوپان ـ بُزی است ، باید آن بز را بخری . اگر مردم پولش را دادند، با پول آن خریداری کن و گرنه پولش را خودت پرداخت کن . فردا شب آن بُز را بیاور و در این موضع ذبح کن . آن گاه روز چهارشنبه هجدهم ماه مبارک رمضان ، گوشت آن بُز را بر بیماران و کسانی که مرض صعب العلاج دارند، انفاق کن که حق تعالی همه را شفا دهد...»

حسن بن مثله می گوید: من ، به خانه رفتم و همه شب را در اندیشه بودم تا صبح طلوع کرد. نماز صبح خواندم و به نزد علی منذر رفتم و آن داستان را با او در میان نهادم . همراه علی منذر، به جایگاه دیشب رفتیم . پس او گفت : «به خدا سوگند که نشان و علامتی که امام (علیه السلام) فرموده بود، اینجا نهاده است و آن ، اینکه حدود مسجد، با میخ ها و زنجیر ها مشخص شده است. » آن گاه به نزد سیّد ابوالحسن الرضا رفتیم . چون به سرای وی رسیدیم غلامان و خادمان ایشان گفتند: «شما از جمکران هستید؟» گفتیم : «آری ». پس گفتند: «از اول بامداد، سید ابوالحسن در انتظار شماست. » پس وارد شدم و سلام گفتم .

جواب نیکو داد و بسیار احترام کرد و مرا در جای نیکو نشانید. پیش از آنکه من سخن بگویم ، او سخن آغاز کرد و گفت : «ای حسن بن مثله ! من خوابیده بودم . شخصی در عالم رؤیا به من گفت : شخصی به نام حسن بن مثله ، بامدادان از جمکران پیش تو خواهد آمد، آنچه بگوید اعتماد کن و گفتارش را تصدیق کن که سخن او، سخن ماست . هرگز، سخن او را رد نکن . از خواب بیدار شدم و تا این ساعت در انتظار تو بودم .» حسن بن مثله ، داستان را مشروحاً برای او نقل کرد. سید ابوالحسن ، دستور داد بر اسب ها زین نهادند. سوار شدند. به سوی دِه (جمکران ) رهسپار گردیدند. چون به نزدیک دِه رسیدند، جعفر شبان را دیدند که گله اش را در کنار راه به چرا آورده بود. حسن بن مثله ، به میان گله رفت ، آن بز که از پشت سر گله من آمد، به سویش دوید. حسن بن مثله ، آن بُز را گرفت و خواست پولش را پرداخت کند که جعفر گفت : به خدا سوگند! تا به امروز، من این بز را ندیده بودم و هرگز در گله من نبود، جز امروز که در میان گله ، آن را دیدم و هرچند خواستم که آن رابگیرم ، میسّر نشد.

[ پنج شنبه 22 اسفند 1392برچسب:, ] [ 21:35 ] [ محمد علي خدابنده لو ]
[ ]

کربلا قویترین جی پی اس هدایت

کربلا قویترین جی پی اس هدایت

کربلا قویترین جی پی اس هدایت

بهشت و نعمت های فراوانش را همه دوست دارند و می خواهند که روزی در این شهر پر نعمت جای گیرند. اما بر خلاف آنچه که برخی تصور می کنند جاده بهشت یک جاده اتوبانی و صاف و ساده و بی خطر نیست بلکه جاده منتهی به بهشت بسیار پر پیچ و خم و پر فراز و نشیب و پرخطر است.

 

بهشت و نعمت های فراوانش را همه دوست دارند و می خواهند که روزی در این شهر پر نعمت جای گیرند. اما بر خلاف آنچه که برخی تصور می کنند جاده بهشت یک جاده اتوبانی و صاف و ساده و بی خطر نیست بلکه جاده منتهی به بهشت بسیار پر پیچ و خم و پر فراز و نشیب و پرخطر است.

برخی از مسافران این جاده پرخطر به قعر دره های گمراهی سقوط می کنند و برخی دیگر خود را به بلندای قله سعادت می رسانند و در بهشت برین جای می گیرند.

آغاز این جاده خطرناک، زندگی دنیایی انسان و نهایتش سرای آخرت است. آری، این جاده که از میان همین دنیا می گذرد، گردنه های فراوانی دارد و غارتگران بسیاری را در خود جای داده است. دزدان سرگردنه در پس هر گردنه ای به کمین مسافران این جاده نشسته اند و دارایی های معنویشان را به تاراج می برند.

اما سخن این است که چگونه می توان از این جاده پر فراز و نشیب و خطرناک، عبور کرد و خود را به بلندای سعادت رساند؟

مسلما بدون یک «نقشه راه» مطمئن، عبور از چنین مسیری امکان پذیر نخواهد بود. نقشه ای که بتواند تمامی پستی و بلندی ها، گردنه ها و پیچ و خم ها، استراحت گاه ها و معبرها و خلاصه همه مکانهای پراهمیت سفر را در اختیار مسافر قرار دهد. نقشه ای که بتواند در هر لحظه جایگاه ما را نسبت به هدف و مقصد نشان دهد و راه را از بی راهه روشن سازد.

اما سوال این است که در مسیر پر پیچ و خم زندگی چه چیز می تواند «نقشه راهی» هوشمند برای انسان باشد؟ امیر مومنان علی علیه السلام می فرماید:

«ای بندگان خدا! برای شما در تاریخ روزگاران گذشته درس های عبرت فراوان وجود دارد. ... روزگار بر آیندگان چنان می گذرد که بر گذشتگان گذشت. ماجراها و رویدادهای آن همانند یکدیگرند و نشانه های آن آشکار است.» (نهج البلاغه، خطبه ۱۸۲ و ۱۵۷)

بنابراین تاریخ گذشتگان و توجه به زندگی نسل های گذشته می تواند بهترین «نقشه راه» برای زندگی انسان باشد. چرا که تاریخ تکرار می شود و می تواند به عنوان یک «نقشه راه» مسیر آینده را برای ما روشن سازد.

خواندن تاریخ, همانند بالا رفتن به قله کوه است که هر چه بالاتر می روی دید وسیع تری نسبت به زندگی پیدا می کنی و هر چه به قله نزدیک تر می شوی احاطه بیشتری نسبت به حوادث می یابی.

پس چه نیکو است که به گوشه های مختلف تاریخ سرکی بکشیم و از احوالات شخصیت های آن عبرت بگیریم.

چه خوب بود اگر ما هم می توانستیم یک «جی پی اس» هوشمند برای جاده پر فراز و نشیب بهشت پیدا کنیم. اما نگران نباشید که خداوند این نقشه هوشمند را در گوشه کوچکی از تاریخ، سامان دهی کرده است. یک نقشه کوچک اما پر کاربد ماهواره ای که گویا برای همه قرن ها و برای همه زمانها و مکانها پاسخ گو است.

 

 

نقشه هوشمند هدایت

اگرچه نقشه های کاغذی کارایی فراوانی در مسیریابی دارند اما مسلما نقشه های هوشمند امروزی که در یک دستگاه کوچک جاگرفته است، کارگشاتر است. دستگاه های مکان یابی که با ارتباط ماهواره ای خود، اطلاعات وسیعی را در اختیار انسان می گذارد، مسافرت در جاده های پر فراز و نشیب و صعب العبور را آسان تر از گذشته کرده است.

چه خوب بود اگر ما هم می توانستیم یک «جی پی اس» هوشمند برای جاده پر فراز و نشیب بهشت پیدا کنیم. اما نگران نباشید که خداوند این نقشه هوشمند را در گوشه کوچکی از تاریخ، سامان دهی کرده است. یک نقشه کوچک اما پر کاربد ماهواره ای که گویا برای همه قرن ها و برای همه زمانها و مکانها پاسخ گو است. یک نقشه هوشمند تاریخی که پیشرفت تکنولوژی هم نمی تواند او را کهنه کند و به باد فراموشی بسپارد. نقشه ای جامع و سرشار از اطلاعات پر کاربرد. نقشه ای که همه نیازهای مسیر را در خود جای داده است و جایگاه انسان را در مسیر کمال نشان می دهد.

خوب که به عاشورای حسینی می نگریم، درمی یابیم که یک روز کوتاه پرفراز و نشیب، عجب «نقشه» ای برای مسیر زندگی انسانها است. نقشه ای کوچک و نُقلی که انبوهی از اطلاعات لازم برای جاده زندگی را در اختیار مسافران قرار می دهد. نقشه ای که تنها به بلندای یک روز کوتاه در محرم سال ۶۱ هجری است و پهنایش به اندازه سرزمین کوچکی چون کربلا است.

نقشه ای که با مراجعه به آن می توان جایگاه خود را نسبت به مقصد دریافت و فاصله خود را با جاده اصلی پیدا کرد.

نکند غارتگران گردنه بی عفتی, غیرت شما را همچون پسر مرجانه دزدیده باشند. نکند در سبزه زار علفهای هرز و سمی، مشغول نوش جان کردن میوه های خوش رنگ و لعاب مال حرام باشید. نکند مسیر را تا نزدیکی های بهشت همراه با سلیمان بن صُرَدها رفته باشید و خواب غفلت شما را به دره های توجیه برده باشد. نکند .... نکند ... .

 

 

کارکرد «جی پی اس» کربلا

خوب که به این مکان یاب کوچک و جمع و جور نگاه کنیم، تمامی گذرگاه ها و دره های زندگی را در آن خواهیم دید و خود را در گوشه ای از این نقشه پر فراز و نشیب خواهیم یافت.

حالا چشم دلتان را به نقشه بدوزید و گردنه ها را یکی پس از دیگری وارسی کنید که خدایی ناکرده در پس وسوسه هایش زمین گیر نشده باشید. نکند در پس گردنه طمع، کنار عمر سعد نشسته اید و به امید گندم ری سماق می مکید. نکند گردنه پول پرستی و دنیا طلبی، شما را در ترافیک لشکر عمر سعد زمین گیر کرده باشد. نکند سرازیری بی خیالی و سکوت شما را با مردم کوفه به دره های بی وفایی کشانده است.

نکند غارتگران گردنه بی عفتی, غیرت شما را همچون پسر مرجانه دزدیده باشند. نکند در سبزه زار علفهای هرز و سمی، مشغول نوش جان کردن میوه های خوش رنگ و لعاب مال حرام باشید. نکند مسیر را تا نزدیکی های بهشت همراه با سلیمان بن صُرَدها رفته باشید و خواب غفلت شما را به دره های توجیه برده باشد. نکند .... نکند ... .

نه، شما که خوبید و ان شاء الله چند قدمی با قله ۶ گوشه نقشه ما فاصله ندارید. اما اگر به بی راهه هم رفته بودید دستگاه هوشمند ما مسیر برون رفت را به راحتی به شما نشان می داد.

نقشه هوشمند کربلا، بن بست ندارد و در پس هر شکستی راه حلی را نمایش خواهد داد. حتی اگر در پس یکی از این گردنه ها زمین گیر شده باشید این نقشه جامع، مسیر پیشنهادی دارد. حتی اگر در قعر یکی از دره های گمراهی هم سقوط کرده باشید باز نقشه هوشمند ما راه نجاتی را نمایان خواهد کرد. عجب نقشه کارایی است این کربلا.

اگر پایتان لغزیده است و سابقه خوبی ندارید آسانسور توبه ای که به نام «حر بن یزید» نامگذاری شده شما را به جاده خوشبختی باز خواهد گرداند. اگر با چراغ خاموش به بی راهه رفته اید و راه را گم کرده اید، امداد و نجات «زهیر بن قین» راه را به شما نشان خواهد داد. حتی اگر همین الان از خواب غفلت بیدار شده اید، می توانید با کاروان «توابین» همراه شوید و گذشته را جبران نمایید. خلاصه خیالتان راحت که در این نقشه هیچوقت به در بسته برنخواهید خورد.

اینها تنها گوشه ای از کارایی های اعجاب انگیز این نقشه هوشمند است. حالا اگر خریدارید اول به چهار گوشه دلتان دو گوشه دیگر بیافزایید و سپس هزینه این نقشه پرارزش را بپردازید.

البته نگران هزینه نباشید که خداوند هزینه سنگینی برای آن پرداخته است. خون گرانقیمتی همچون عزیز فاطمه برای این نقشه پرکاربرد هدایت هزینه شده است.

پس حالا که هزینه اش پرداخت شده، شما فقط یک یا حسین بگویید و خیرش را ببرید و با آن صفا کنید.

[ پنج شنبه 22 اسفند 1392برچسب:, ] [ 21:35 ] [ محمد علي خدابنده لو ]
[ ]
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 13 صفحه بعد